به این سامان چه ساز عیش دیگر میتوان کردن؟
که باید دستگردان خنده را از زعفران کردن!
ز ما با این عصا و پشت خم، دیگر چه کار آید؟
به این تیر و کمان، صید چه مطلب میتوان کردن؟!
جوانی چشم نگشوده است، کآمد موسم پیری
درین گلزار گل ناکرده میباید خزان کردن
بلندی دارد از بس رتبه افتادگی پیشم
نشاید خاکساران را تلاش آستان کردن
اگر خواهی نبیند بد، تلاش بیوجودی کن
که در بیمایگی، هرگز نمیباشد زیان کردن
جواب انتقامت باید آخر داد، ای ظالم
وگرنه با ضعیفان هرچه خواهی، میتوان کردن
ز احوال من زار حزین، یک شمه این باشد
که: از احوال خود یک شمه نتوانم بیان کردن
ز کم گشتن فزون کن، در دو عالم قیمت خود را
درین بازار نبود مایهای غیر از زیان کردن
نباشد جای ما لببستگان واعظ در آن محفل
که باید عرض حال خویشتن را با زبان کردن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به مشکلات و مصایب زندگی اشاره دارد. او میگوید که هیچ راهی برای خوشبختی و شادی وجود ندارد، چرا که خنده و شادی با سختی و ناامیدی در هم آمیخته شدهاند. شاعر به جوانی و پیری اشاره میکند و میگوید که جوانی به سرعت سپری میشود و در نهایت باید با واقعیتهای تلخ زندگی کنار آمد. او همچنین به ناتوانی و ضعف خود اشاره میکند و میگوید که در این دنیا، ارزش و قیمتی برای خود قائل شویم و نباید به سادگی از کنار مشکلات عبور کنیم. در نهایت، شاعر تأکید میکند که باید برای بیان مشکلات و احساسات خود، سخن بگوییم و در جمع، مشکلات خود را مطرح کنیم.
هوش مصنوعی: در این طبیعت چه لذتی میتوان گرفت، وقتی که باید از زعفران خنده را خلق کرد؟
هوش مصنوعی: با این وضعیت که ما داریم، چه کار میتوانیم انجام دهیم؟ با این تبر و ابزار، آیا میتوانیم به شکار چیزی برویم؟
هوش مصنوعی: جوانی که هنوز تجربهای ندارد، به ناگهان وارد مرحله پیری میشود و در این باغ زیبا که هیچ گلی نچیده است، باید به استقبال خزان برود.
هوش مصنوعی: با توجه به مقام والایی که دارم، برای خاکیها مناسب نیست که در آستان من تلاش کنند یا خود را به من نزدیک کنند.
هوش مصنوعی: اگر نمیخواهی چیزی منفی را ببینی، باید تلاش کنی که بیتوجهی کنی؛ چون در حالتی که هیچ ارزشی برای چیزی قائل نباشی، هرگز ضرر نخواهی کرد.
هوش مصنوعی: برای ظلمی که کردهای باید در نهایت پاسخگو باشی، ای ستمگر، وگرنه میتوانی هر کاری که بخواهی با افراد ضعیف انجام دهی.
هوش مصنوعی: از حال و روز غمگین و دلbroken خود، فقط این را میتوانم بگویم که نمیتوانم حتی کمترین چیزی از احوال خود را بیان کنم.
هوش مصنوعی: از کم شدن دست بردار و بر ارزش خود بیفزا، زیرا در این دنیا و آن دنیا، هیچ چیزی برای تو در این بازار وجود ندارد جز اینکه زیان میکنی.
هوش مصنوعی: در آن مجلسی که باید وضعیت خود را با سخن بیان کرد، جایی برای ما که سکوت کردهایم وجود ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خداوندا ترا زیبد خداوندی جهان کردن
که تو دانی ز بدخواهان جهان جان جهان کردن
تو دانی بدسگالان را نشان تیر کردن دل
تو دانی دشمنان را تن بکردار کمان کردن
ندانم هیچ بندی را که نتوانی گشادن تو
[...]
بهار آمد، ولی سرو گلستان چون توان کردن
که بی یاران خود، حیف است گشت بوستان کردن؟
گسسته سلک صحبت دوستانم باز و من زنده
بدین خواری نه از راهست یاد دوستان کردن
مرا گویی «فراموشش کن و آزاد شو از غم »
[...]
زبان خامه نتواند حدیث دل بیان کردن
که وصف آتش سوزان بنی مشکل توان کردن
در آن حضرت که باد صبح گردش در نمی یابد
دمادم قاصدی باید ز خون دل روان کردن
شبان تیره از مهرش نبینم در مه و پروین
[...]
مطول قصهای دارم که گر خواهم بیان کردن
به صد طومار و صد دفتر نشاید شرح آن کردن
به معنی صورتی امشب نمودی روی و این صورت
نمییارم عیان گفتن نمیشاید نهان کردن
من این صورت کجا گویم من این معنی کرا گویم؟
[...]
چه باشد جان که نتوان صرف راه دلستان کردن؟
ازان جان جهان نتوان کنار از بیم جان کردن
خوشا سودای یکجا گر چه باشد سر به سر نقصان
که سودایی شدم ز اندیشه سود و زیان کردن
گرفتم باغبان سنگدل مانع نمی گردد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.