چه باشد جان که نتوان صرف راه دلستان کردن؟
ازان جان جهان نتوان کنار از بیم جان کردن
خوشا سودای یکجا گرچه باشد سر به سر نقصان
که سودایی شدم ز اندیشه سود و زیان کردن
گرفتم باغبان سنگدل مانع نمی گردد
به شاخ گل مروت نیست طرح آشیان کردن
چه خونها می توانستیم در دل کرد خوبان را
اگر می شد میسر عشق را در دل نهان کردن
ز فکر عاقبت دل را چه فارغ بال می سازد
در ایام بهاران چون گل رعنا خزان کردن
شکست از چیدن گل پشت امیدم، چه دانستم
که از چاک قفس بایست سیر گلستان کردن؟
مکن ای بوالهوس از چیدن گل منع عاشق را
که از نظارگی خوش نیست منع باغبان کردن
به رنگ خود برآورد آن پریرو زال دنیا را
ز ماه مصر می آید زلیخا را جوان کردن
بیندیش از خدا ای محتسب انصاف پیدا کن
مروت نیست در فصل بهاران می گران کردن
چه صورت های معنی آفرین در آستین دارد
به رنگ خامه مو صد زبان را یک زبان کردن
عبیر پیرهن بودم، غبارآلود می گشتم
کنون از دور می باید سجود آستان کردن
به خاک و خون کشد صائب دل آزاد مردان را
به غیر از دیده عبرت تماشای جهان کردن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و احساسات عمیق انسانی است. شاعر به موضوعاتی مانند زیان و سود در عشق، زیبایی گلها و معنای زندگی اشاره میکند. او بیان میکند که نمیتواند از عشق و احساساتش چشمپوشی کند و با وجود موانع، همچنان به دنبال عشق است. همچنین به زیباییهای بهار و گلها توجه دارد و نمیخواهد که عشقش تحت تاثیر موانع و محدودیتها قرار گیرد. شاعر در نهایت به اهمیت فهم و تعمق در زندگی و عشق اشاره میکند و بر لزوم انصاف و مروت تاکید دارد.
هوش مصنوعی: چه اهمیتی دارد که جان را صرف عشق و ولی کنیم؟ این جهان را نمیتوان بدون ترس از جان کنار گذاشت.
هوش مصنوعی: خوشا داشتن یک فکر و خیال مشخص، حتی اگر در نهایت به نتیجه نرسد، زیرا من از درگیر شدن با محاسبات سود و زیان به این حالت رسیدهام.
هوش مصنوعی: باغبان سرسختی را در باغ گرفتم، اما او نمیتواند مانع شکوفایی گلها شود. درختان را از ایجاد لانه و آشیانه منع نمیکند.
هوش مصنوعی: اگر امکان داشتن عشق در دل را میداشتیم، چقدر میتوانستیم دل خوبان را به درد بیاوریم و خون دلشان را درآوریم.
هوش مصنوعی: در ایام بهار، دل را از نگرانیهای آینده رها کن و مانند گلهای زیبا و شاداب زندگی کن؛ چون ممکن است که روزی به فصل خزان برسد.
هوش مصنوعی: شکست من از این است که به امید چیدن گلها نشستم، اما نمیدانستم که باید از چاک قفس بیرون بروم تا به گلستان برسم.
هوش مصنوعی: ای شخص غافل، از چیدن گلها برای عاشق جلوگیری نکن، چرا که لذت دیدن گلها برای عاشق خوشایند است، مانند اینکه برای باغبان مانع کار کردنش شوی.
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره شده به زال، که نماد تقدیر و شرایط سخت زندگی است. زلیخا هم به عنوان نمادی از زیبایی و عشق در داستان معروفش به یوسف مطرح میشود. این تصویر، به معنای ورود عشق و زیبایی به زندگی سخت و تلخ اشاره دارد. به طور کلی، این عبارت به تحولی مثبت در زندگی فردی که با مشکلات روبرو شده، میپردازد.
هوش مصنوعی: ای محتسب، به یاد خدا باش و انصاف را رعایت کن. در زمان بهار، نیکو نیست که سنگینی و سختی بر دوش دیگران بگذاری.
هوش مصنوعی: در آستین او زیباییهایی وجود دارد که میتواند معانی مختلفی ایجاد کند. او به قدری جذاب است که میتواند با یک حرکات ساده احساسات و کلمات زیادی را به زبان بیاورد.
هوش مصنوعی: من روزی همچون یک پیراهین غبارآلود بودم و از این سو به آن سو میرفتم، اما اکنون باید از دور در برابر آستان آن بزرگ سجده کنم.
هوش مصنوعی: دلهای آزاد مردان را به خاک و خون میکشاند، تنها چیزی که برایشان میماند عبرت گرفتن از آنچه که میبینند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خداوندا ترا زیبد خداوندی جهان کردن
که تو دانی ز بدخواهان جهان جان جهان کردن
تو دانی بدسگالان را نشان تیر کردن دل
تو دانی دشمنان را تن بکردار کمان کردن
ندانم هیچ بندی را که نتوانی گشادن تو
[...]
بهار آمد، ولی سرو گلستان چون توان کردن
که بی یاران خود، حیف است گشت بوستان کردن؟
گسسته سلک صحبت دوستانم باز و من زنده
بدین خواری نه از راهست یاد دوستان کردن
مرا گویی «فراموشش کن و آزاد شو از غم »
[...]
زبان خامه نتواند حدیث دل بیان کردن
که وصف آتش سوزان بنی مشکل توان کردن
در آن حضرت که باد صبح گردش در نمی یابد
دمادم قاصدی باید ز خون دل روان کردن
شبان تیره از مهرش نبینم در مه و پروین
[...]
مطول قصهای دارم که گر خواهم بیان کردن
به صد طومار و صد دفتر نشاید شرح آن کردن
به معنی صورتی امشب نمودی روی و این صورت
نمییارم عیان گفتن نمیشاید نهان کردن
من این صورت کجا گویم من این معنی کرا گویم؟
[...]
دلیرم کرد در سودای عشقش ترک جان کردن
که بی سرمایه فارغ باشد از قید زیان کردن
به پند ناصح از پای سگانش برندارم سر
به قول دشمنان عیبست ترک دوستان کردن
تنم چون تار مویی بوده در وی نهان زلفت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.