گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
واعظ قزوینی

نهادم عینک و، ملک عدم را بی خفا دیدم

ازین روزن عجب بستانسرای دلگشا دیدم!

گه از زور جوانیها و گه از ضعف پیریها

ازین ده روزه عمر بی بقا دیدی چه ها دیدم؟!

ز پا هرجا فتادم، عجز من شد دستگیر من

چه یاریها که در عالم ازین بیدست و پا دیدم

درین جزء زمان از کس ندیدم همرهی در کل

بغیر اینکه گاهی دستگیری از حنا دیدم

ز هم خواهند این خلق خدا نشناس کام دل

بسی جستم، همین درگاه حق را بی گدا دیدم!