|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این اشعار، گوینده از ناامیدی و یأس خود صحبت میکند. او میگوید که به دلیل ناامیدی از امیدهایش، ناامید شده است و حتی امیدی که در ناامیدی وجود دارد، او را نیز ناامید میکند. او خود را مانند غنچهای میبیند که به خاطر درونش در تنگناست، اما وقتی از خود حقیقیاش عبور میکند، احساس شادی و خنده میکند. در پایان نیز به این نکته میرسد که در ابتدا چیزهای بیشتری از زندگی را در نظر میگرفته، اما با مرور زمان و بررسی عقلانی، متوجه شده که آنچه به نظرش زیاد میآمد، در واقع کم است.
هوش مصنوعی: به خاطر ناامیدیهای زیادی که تجربه کردهام، از امیدهایم دست کشیدهام. حتی در دل ناامیدی هم که به دنبال امید هستم، احساس ناامیدی میکنم.
هوش مصنوعی: من همچون غنچهای بودم که همیشه دلشکسته و ناراحت بودم، اما وقتی خودم را مانند گل پرورش دادم و از درون خودم را آزاد کردم، توانستم لبخند بزنم و شاد باشم.
هوش مصنوعی: در ابتدای کار، تمام چیزها برایم زیبا و جذاب به نظر میرسیدند، اما وقتی کمی فکر کردم و با عقل خود مقایسه کردم، متوجه شدم که از حد بیشتر شده و آن زیبایی دیگر زیاد نبود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بگفتم عذر با دلبر که بیگه بود و ترسیدم
جوابم داد کای زیرک بگاهت نیز هم دیدم
بگفتم ای پسندیده چو دیدی گیر نادیده
بگفت او ناپسندت را به لطف خود پسندیدم
بگفتم گرچه شد تقصیر دل هرگز نگردیدهست
[...]
به هجران کرده بودم خو که ناگه روی او دیدم
کمند عقل بگسستم ز نو دیوانه گردیدم
گرفتم پنبهٔ آسایش از داغ جنون یعنی
به باغ عاشقی از سر گل دیوانگی چیدم
دلم زان آفت جان بود فارغوز بلا ایمن
[...]
بمیزان نظر حسن تو را با ماه سنجیدم
میان این و آن فرق از زمین تا آسمان دیدم
زبان تا بود گویا، تیغ می بارید بر فرقم
جهان دارالامان شد تا زبان در کام دزدیدم
مکش سر از ملامت گر سرافرازی طمع داری
که من چون شعله آتش ز زخم خار بالیدم
ازین سنگین دلان صائب چرا چون تیرنگریزم
[...]
ز بس نومیدی از امیدهای خویشتن دیدم
ز امیدی که هم در ناامیدی هست، نومیدم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.