تا زنده است دل، نیست لذت پذیر دنیا
کی میشود نمک سود، ماهی ز شور دریا؟!
چون سایه، چند افتی در پای قصر و ایوان؟
بردار دست از شهر، بگذار سر بصحرا
با سوز عشق باشد، روشن طریق مقصد
آتش بلد نخواهد هرگز براه بالا
با کوچکان بیامیز تا روشناس گردی
گرچه جلی بود خط، بی نقطه نیست خوانا
ای نوجوان مکش سر، از پندهای واعظ
از اره زخمها خورد، تا شد نهال رعنا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان نکاتی درباره زندگی و عشق میپردازد. شاعر به این نکته اشاره دارد که تا زمانی که دل زنده است، نمیتوان از لذتهای دنیا بهرهمند شد. او همچنین به تشبیهاتی درباره دریا و ماهی و سایههای قصر و ایوان میپردازد و پیشنهاد میکند که برای جستوجوی حقیقت و مقصد، باید از زندگی شهری فاصله گرفت و به دشتها رفت. عشق را به عنوان نوری برای روشن کردن مسیر زندگی میشناسد و تأکید میکند که باید با دیگران، به ویژه کوچکان، ارتباط برقرار کرد تا شناخت بیشتری به دست آید. در نهایت، شاعر به نوجوانان توصیه میکند که از پندهای اخلاقی فاصله نگیرند و همچنان در برابر مشکلات و زخمها ایستادگی کنند تا مانند درختی سرسبز و تنومند رشد کنند.
هوش مصنوعی: تا وقتی که دل زنده است، انسان نمیتواند از لذتهای دنیا بهرهمند شود. چه زمانی ماهی از شور دریا لذت میبرد؟
هوش مصنوعی: به مانند سایه، بارها در زیر قصر و ایوان افتادی. دست از این شهر بردار و به دشت و صحرا برو.
هوش مصنوعی: با عشق و اشتیاق، راه رسیدن به هدف روشن خواهد شد، اما هیچ کس نمیتواند بدون تلاش و کوشش به قلههای بالا برسد.
هوش مصنوعی: با بچهها برقراری ارتباط کن تا شخصیت و رفتار تو بهتر شناخته شود. حتی اگر نوشتهات زیبا و واضح باشد، بدون جزئیات و نشانهها قابل فهم نخواهد بود.
هوش مصنوعی: ای جوان، دقت کن که از نصیحتها و پندهای واعظ غافل نشوی. درختی که با زخمهای زیادی از اره مواجه شده، به رشد و زیبایی خود ادامه میدهد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بادِ صبا درآمد، فردوس گشت صحرا
آراست بوستان را نیسان به فرشِ دیبا
آمد نسیمِ سُنبُل با مُشک و با قَرَنفُل
آورد نامهٔ گُل، بادِ صبا به صَهبا
کُهسار چون زُمُرُّد، نقطه زده ز بُسَّد
[...]
ای کرده فتح و نصرت در مشرق آشکارا
بگذشته زآب جیحون وآتش زده در اعدا
با خیلخیل لشکر چون سیلسیل باران
با فوجفوج موکب چون موجموج دریا
از تودهتوده آهن چون کوه کرده هامون
[...]
در ملکت فریدون می خواه بهمن آسا
کز بهمن و فریدون در ملک یادگاری
اینجا کسیست پنهان خود را مگیر تنها
بس تیز گوش دارد مگشا به بد زبان را
بر چشمهٔ ضمیرت کرد آن پری وثاقی
هر صورت خیالت از وی شدهست پیدا
هر جا که چشمه باشد، باشد مقام پریان
[...]
تا جسته برق رویت از عکس روی زیبا
افتاده شعلهٔ او در خرمن دل ما
تاب تجّلیّ حسن، جز عشق ما ندارد
محکمترست با تو، عهدم ز سنگ خارا
در فقر اگر ندارم، جز چهرهٔ تو وجهی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.