گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
واعظ قزوینی

هرکس به سخا زنده بود، مرگ ندارد

شه کو همه را داد، کجا جامه گذارد؟

آش عجبی می پزد، از بهر خود آنکس

کز خانه دلها به ستم دود برآرد

تاراج کند خانه عمر اهل ستم را

درویش چو هنگام دعا دست برآرد

امروز چو درویش کسی نیست توانگر

کو مرگ خوشی دارد، اگر هیچ ندارد

در مزرع ایام بده، تا بدهندت

دهقان درود هیچ، ز تخمی که نکارد

واعظ چه بخود این همه سوزی ز غم مرگ

آسوده شدن این همه اندیشه ندارد

 
sunny dark_mode