این قدر طول امل ره میدهی در دل چرا
مصحف خود را این خط میکنی باطل چرا؟
عیش دنیا احتلام خواب غفلت بیش نیست
از خیالی این قدر آلودگی ای دل چرا
از محیط آرزو بگذر نفس تا میوزد
در چنین باد مرادی این قدر کاهل چرا
صید مطلب تا کنی بگریز از خود همچو تیر
چون کمان حلقه برخود این قدر مایل چرا
قد خمید و دل همان بر زندگانی بسته است
همچو ناخن مانده یی در عقده مشکل چرا
دانه جان را ز کاه جسم میسازد جدا
این قدر لرزش ز باد مرگ ای حاصل چرا
چشم تا وا می کنی از خواب غفلت منزل است
چون ره خوابیده واعظ دوری منزل چرا؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
غیر حق را میدهی ره در حریمِ دل چرا؟
میکِشی بر صفحهٔ هستی خطِ باطل چرا
از رباطِ تن چو بگذشتی دگر معموره نیست
زادِ راهی بر نمیداری ازین منزل چرا
هست چون جان، چاردیوارِ عناصر گو مباش
[...]
این قدر آب هوس بستن به جوی دل چرا
میکنی ای دانه استعداد را باطل چرا
دل ازین منزل به جای زاد بردار و برو
کار آسانست بر خود میکنی مشکل چرا
چون دلم خون کرد منع گریه از یاری نبود
[...]
می نشینی روز و شب با مردم غافل چرا
زندگانی حرف می سازی بنا قابل چرا
خاطر خود را به دنیا می کنی مایل چرا
غیر حق را می دهی جا در حریم دل چرا
پرتو آهی ز جیبتگل نکرد ای دل چرا
همچو شمعکشتهبینوری درینمحفل چرا
مشتخون خود چوگل باید بهروی خویش ریخت
بیادب آلودهسازی دامن قاتل چرا
خاک صد صحرا زدی آب از عرقهای تلاش
[...]
جوهر قدسی، نهفته رخ در آب و گل چرا
مرغ روحانی، بتیغ دیو و دد بسمل چرا
قلب مومن عرش رحمن است و منزلگاه حق
خیل شیطان را بناحق ره در این منزل چرا
محفل قدس و مقام انس و مرآت شهود
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.