از خواجه ضبط و، مال ز فرزند یا زن است
دست بخیل بر زر خود، مهر خرمن است
اقبال این زمانه و، ادبار آن یکی است
رد کردن کمان بنشان، پشت کردن است
بار نگاهداری خود برکه افگنم؟
دست شکسته ام من و، لطف تو گردن است
بار نگاهداری خود بر که افگنم
دست شکسته ام من و، لطف تو گردن است
تند است باد حادثه در عالم وجود
جای چراغ روشن ما، سنگ و آهن است
یابد نظام کار بزرگان، ز کوچکان
بر تن لباس تیغ بامداد سوزن است
مردیم، فکر زندگی خود کنیم چند؟
از خلق زنده اوست که در فکر مردن است
واعظ تمام عمر تو در بیخودی گذشت
آیی دمی بخویش که هنگام رفتن است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به تأمل در زندگی و شرایط انسانی میپردازد. شاعر به موضوعاتی چون مال و ثروت، سختیها و چالشهای زندگی، و در نهایت به فکر مرگ و بیخودی اشاره میکند. او بر این باور است که ثروت و قدرت به دست فرزندان و همسران است و انسانها در طول زندگی خود تحت تأثیر حوادث و شرایط قرار دارند. همچنین، ذکر میشود که در نهایت، زندگی باید در فکر نیکو و معناداری بگذرد و از بیخودی و غفلت دوری شود. شاعر در انتها از واعظانی که عمر خود را در بیخودی گذراندهاند، انتقاد میکند و تأکید دارد که باید به فکر حضور و تاثیر در زندگی بود.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که هر چیزی که از ثروت یا دارایی به دست میآید، به نوعی به خانواده و نزدیکان تعلق دارد و افراد بخیل وavaricious تنها به انباشت ثروت خود میپردازند، در حالی که در حقیقت این داراییها باید برای خانواده و عزیزانشان باشد. در واقع، بخشش و کمک به دیگران باید در اولویت قرار گیرد تا ثروت معنای واقعی خود را پیدا کند.
هوش مصنوعی: در این زمانه، خوب و بد به هم پیوستهاند؛ اگر کسی از آرزوها و هدفهایش صرفنظر کند، مانند این است که به آنها پشت کرده است.
هوش مصنوعی: آیا میتوانم بار مسئولیت خود را بر دوش دیگری بگذارم؟ من که دستم شکسته است و تنها لطف تو است که مرا حمایت میکند.
هوش مصنوعی: من در شرایط سخت و دشواری قرار دارم و نمیدانم بار مسئولیت خود را بر دوش چه کسی بگذارم، چرا که من شکسته و ناتوان هستم و تنها لطف و مهربانی تو میتواند به کمکم بیاید.
هوش مصنوعی: زندگی پر از مشکلات و حوادث ناگهانی است و در این دنیای پرتنش و چالش، امید و روشنایی ما به جای جای درست، با سختیهایی مانند سنگ و آهن مواجه است.
هوش مصنوعی: کار بزرگترها نه تنها از کوچکترها منظمتر میشود، بلکه مانند لباسی تیز و برنده در صبح زود، بر تن آنها نمایان میشود.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که دیگر نباید به زندگی خود خیلی فکر کنیم، چرا که زندگی واقعی در دستان دیگران است و آنها هستند که همواره به مرگ فکر میکنند.
هوش مصنوعی: واعظ تمام عمر تو در غفلت و بیخبری سپری شده است. اکنون وقت آن رسیده که برای یک لحظه به خودت بیندیشی، زیرا زمان رفتن نزدیک است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از زین دین عراق و خراسان مزین است
این را دلیل ظاهر و حجت مبرهن است
حاجت نیایدش به دلیلی و حاجتی
کاقبال او شناخته چون روز روشن است
بر قدّ بخت او سَلَبی دوخته است چرخ
[...]
صدرا! بدان خدای که مرغ ثناش را
در کام سالکان طریقت نشیمن است
گامی فراخ در ره حکمش همی رود
این چرخ تنگ بسته که چون کره توسن است
راتب ده وجد که بر خوان قدرتش
[...]
صاحبقرآنی تو فلک را مبرهن است
سلطان نشانی تو در آفاق روشن است
هنگام نام دعوی مردی کند مطرز
در روز نام و ننگ و فتوت کم از زن است
هرجا که فتنه ئیست در اوش منزل است
هر جا که سفله ئیست بر اوش مسکن است
گر بغض نقطه ئیست دل اوش دایره ست
[...]
امشب به راستی شب ما روز روشن است
عید وصال دوست علی رغم دشمن است
باد بهشت میگذرد یا نسیم باغ
یا نکهت دهان تو یا بوی لادن است
هرگز نباشد از تن و جانت عزیزتر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.