«یکدم دلم رها ز غم لاله ها نشد»
«جز خون دل، ز دیده به دامان ما نشد »
ای روز گار، در عجبم کز عناد تو
یک تن نشد که خستهٔ رنج و عنا نشد
روزی نشد شب و، شبی از گردش تو روز
کآزرده ای به رنج و غمی، مبتلا نشد
ای گرگ تیز چنگ که از چنگ ظلم تو
یوسف و شی ز آل پیمبر رها نشد
زین ظلم ها که شد ز تو برآل مصطفی
بر هیچ یک چو تشنه لب کربلا نشد
شد از قفا بریده سر سبط مصطفی
دیگر کسی بریده سرش از قفا نشد
جز جسم بی سرش که به خون گشت غوطه ور
پامال پیکری، زسم اسب ها نشد
از بهر خاتمی، به جز از سبط مصطفی
انگشت کس بریده ز تیغ جفا نشد
غیر از سر مطهر او در میان طشت
چوب یزید بر لب کس آشنا نشد
به اله شفیع روز قیامت نشد حسین
تا نازنین سرش، به سر نیزه ها نشد
« ترکی » به شاعری نتوان ست دم زدن
تا شعر او به نام شه کربلا نشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به غم و مصیبتهای اهل بیت، به ویژه حسین (ع)، و ظلمهایی که بر ایشان رفته است میپردازد. شاعر از درد و رنج ناشی از نا عدالتی و ستم، به خصوص در ماجرای عاشورا و ظلم یزید، سخن میگوید. او بیان میکند که هیچکس از این ظلمها بینصیب نمانده و حتی بر سر سبط پیامبر، حسین (ع)، مصیبتها و رنجها سایه افکنده است. شاعر به شدت از اوضاع زمان و سرنوشت اهل بیت گلهمند است و حسرت میخورد که چگونه هیچکس از این درد عظیم بیخبر نبوده و در کربلا، مصیبتها بر اهل بیت پیامبر روا داشته شده است.
هوش مصنوعی: دل من هیچگاه آرام و راحت نبوده و نتوانستهام از غم و اندوه رهایی یابم. جز آنکه از چشمانم فقط اشک و غم به زمین ریخته است.
هوش مصنوعی: ای روزگار، من در شگفتم که با وجود تو، هیچکس از خستگی و زحماتی که به دوش میکشد، رنجیده و ناامید نشده است.
هوش مصنوعی: یک روزی نیست که شب بیفتد و شبی نباشد که به خاطر تو روز نشود، چون تو همیشه با ناراحتی و غم درگیر هستی و هیچ گاه از آن رنج و درد رهایی پیدا نکردهای.
هوش مصنوعی: ای گرگ تیزچنگ، تویی که به ظلمت، یوسف و دیگران از نسل پیامبر را به اسارت گرفتهای و نتوانستهاند رهایی یابند.
هوش مصنوعی: به خاطر ظلمهایی که بر اهل بیت پیامبر (ص) رفته، هیچکس به اندازهی تشنهلبان کربلا درد را حس نکرده است.
هوش مصنوعی: سر سبط پیامبر، حسنعلی بن ابیطالب، در واقع از پشت سر بریده شده است و هیچکس دیگری مانند او چنین سرنوشتی نداشته است.
هوش مصنوعی: تنها چیزی که باقی مانده، جسمی بدون سر است که در خون شناور و زیر پاگیر شده است و از اجساد اسبها چیزی باقی نمانده است.
هوش مصنوعی: به خاطر وجود خاتم، هیچکس جز فرزند مصطفی (پیامبر) از تیغ ظلم و ستم بریده نشده است.
هوش مصنوعی: به جز سر پاک او که در ظرف چوبی یزید قرار داشت، هیچ کس دیگری در این واقعه به محبوبیت و شناخته بودن نرسید.
هوش مصنوعی: حسین در روز قیامت شفیع نبوده و او را به عنوان نازنین بر سر نیزهها قرار دادهاند.
هوش مصنوعی: شاعری نمیتواند به زبان ترکی شعر بگوید تا زمانی که شعرش به نام شهید کربلا ثبت نشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گفتی دلت مرا شد و از من جدا نشد
گو شو از آن هر که شود، گر مرا نشد
خورشید من خیال تو از من گهی نرفت
مانند سایه ای که ز مردم جدا نشد
روزی صبا نرفت به کویت که هردمی
[...]
حسن تو جلوه کرد و بعالم عیان شد
در جلوه جمال تو رویت نهان شد
آراست یار جلوه نام و نشان بخود
ناگه فکند رخت و دگر بی نشان شد
آئینه خواست یار که بیند جمال خویش
[...]
یک دل ز ناوک مژه او رها نشد
این تیر کج ز هیچ شکاری خطا نشد
تسکین نداد گریه ما را شب وصال
از سنگ سرمه آب روان بی صدا نشد
ما را به بوریای گران جان چه نسبت است
[...]
هرگز مرا به کعبه ز دیر التجا نشد
یک حاجتم نماند که آنجا روا نشد
بختم فریب جلوه نیکاختری نخورد
فرقم زبون سایه بال هما نشد
در حیرت از شکستگی شیشه دلم
[...]
بی ترک مال، خنده بلب آشنا نشد
تا بر نخاست از سر زر، غنچه وا نشد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.