گنجور

 
ترکی شیرازی

دیشب به ماه روی تو دیدم حلال را

منت خدای لم یزل لا یزال را

بگشا گره ز بند نقاب و به ماه گو

کاینک ببین جمالم و منما جمال را

گر باغبان، به قامت دلجوت بنگرد

دیگر کنار جو، ننشاند نهال را

زین سان که طرهٔ تو دلم را گرفته است

صیاد با کمند نگیرد غزال را

هر ساعتم ز لعل لبت دل همی کشد

چون تشنه ای که بیند آب زلال را

در آرزوی وصل تو شد خسته پنجه ام

از بس شمرد روز و شب و ماه و سال را

«ترکی» به درد هجر تو گردید مبتلا

نشناخت چون که قدر زمان وصال را

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
کمال‌الدین اسماعیل

ای آفتاب ملک که تا دامن ابد

بر تو مباد دست ، کسوف و زوال را

فرزانه قطب دین که ببوسند خاک تو

خورشید و مه زیادتِ حسن و جمال را

ز انجا که جلوه گاه عروسان طبع تست

[...]

صائب تبریزی

تیغ زبان لاف نباشد کمال را

ماه تمام زشت نماید هلال را

دود از نهاد آتش دوزخ برآورد

بیرون اگر دهم عرق انفعال را

گل دیده ور ز شبنم روشن گهر شود

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
جویای تبریزی

رنگین کنی زخون جگر گر خیال را

شاید که دلنشین شود اهل کمال را

در پیش قامت تو چو بید موله است

سر بر زمین ز بار خجالت نهال را

مایل به ابروی تو دم حیرتم که هست

[...]

بیدل دهلوی

بر طاق نه تبخیر جاه و جلال را

چینی سلام‌کرد به یک مو سفال را

عالم ز دستگاه بقا طعمهٔ فناست

چون شمع‌، ریشه می‌خورد اینجا نهال را

پرگشتن و تهی‌شدن از خوابش عالمی‌است

[...]

حزین لاهیجی

گشته ست صفحه، دامن دشت ختن حزین

نازم خرام کبک همایون مثال را

در حکم ماست ملک سلیمانی سخن

گوییم شکر سلطنت بی زوال را

نیروی کلک ماست که بالیده از غرور

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از حزین لاهیجی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه