مکن ز شانه پریشان، کمند گیسو را
به دست باده مده زلف عنبرین بورا
از آن زمان که به چشم تو چشم بگشودم
از این سپس نکنم یاد، چشم آهو را
به نیم غمزه دلم را دو چشم جادویت
چنان گرفت که چنگال باز، تیهر را
به یک اشاره صف لشکر به هم شکند
اگر اشاره کنی ترک چشم جادو را
خیال تیر زدن گر به ترک چشم تو نیست
برای چیست کشیده کمان ابرو را
به چشم مست تو از ابلهیست پنجه زدن
که راست طاقت این ترک سخت بازو را
تو گر ز عارض چون مه نقاب برداری
خجل ز خویش کنی صدهزار مه رو را
قدت چو سرو، دو پستان چو میوهٔ لیمو
کسی به سرو ندیده است بار لیمو را
اگر به سیر چمن بی تو من روم چکنم
کنار سبزه فضای چمن، لب جو را
سرم چو گوی و خم زلف توست چون چوگان
خوش آن دمی که به چوگان زنی تو این گو را
به قتل «ترکی» مسکین چنین شتاب مکن
که هیچ کس نکشد طوطی سخن گو را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و جذابیت معشوق خود اشاره میکند و بیان میکند که هر گاه به چشم او نگاه میکند، دیگر نمیتواند از یاد آن چشمهای زیبا جدا شود. او از قدرت جادوئی چشمهای معشوق سخن میگوید و میگوید که یک اشاره ساده از سوی او میتواند لشکری را به هم بریزد. شاعر از تیرگی و زخمهایی که محبت او بر دلش وارد کرده، سخن میگوید و به زیبایی ظاهری او که به ماهیان شباهت دارد، میبالد. او همچنین از سختی و بیطاقتی در برابر این عشق صحبت میکند و به جلوههای بدن معشوقش اشاره میکند. در نهایت، شاعر خواهان آن است که معشوق کمی با احساساتش رحم کند و از این که زود به او آسیب بزند، پرهیز کند.
هوش مصنوعی: موهای به هم ریختهات را به خاطر نینداز، تارهای گیسویت را به دست نیاور، و باده را به زلف عطرآگینت هدیه نکن.
هوش مصنوعی: از زمانی که به چشمان تو نگاه کردم، دیگر یاد چشم آهو را فراموش نخواهم کرد.
هوش مصنوعی: با یک نگاه جزئی از چشمان دلربایت، قلب من را به شدت تحت تأثیر قرار دادی، طوری که انگار با خشونت آن را اسیر کردی.
هوش مصنوعی: اگر تو اشاره کنی، لشکر دشمن به یک حرکت از هم میپاشد، چرا که جاذبهٔ چشمان تو مانند جادوی خاصی است که همه را تحت تأثیر قرار میدهد.
هوش مصنوعی: اگر در چشمان تو تیر زنی وجود نداشته باشد، پس پس چرا کمان ابرویت را کشیدهای؟
هوش مصنوعی: با نگاهی به چشمان خمار تو، نشان میدهد که تلاش برای مقابله با تو که قدرت فوقالعادهای داری، از حماقت است.
هوش مصنوعی: اگر تو از روی خود پرده برداری و زیباییات را نشان دهی، آنقدر جذاب و دلربا خواهی بود که هزاران زیبای دیگر در مقابل تو شرمنده و خجالتزده خواهند شد.
هوش مصنوعی: قدت مثل درخت سرو است و پستانهایت به میوههای لیمو میمانند؛ اما کسی نمیتواند درخت سرو را با میوه لیمو مقایسه کند.
هوش مصنوعی: اگر به باغ سبز بروم و تو کنارم نباشی، در کنار چمنها در کنار آب، لحظاتی را سپری میکنم.
هوش مصنوعی: سر من مانند گوی و موهای تو همچون میله چوگان است؛ لحظهای که تو با چوگان به آن بگردی، این گوی هم به چرخش درمیآید.
هوش مصنوعی: به سرعت به فکر کشتن «ترکی» بیچاره نباش، زیرا هیچکس نمیتواند طوطی سخنگو را از بین ببرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بتا، نخواهم گفتن تمام مدح ترا
به شرم دارد خورشید اگر کنم سپری
هزار شکر کنم دولت مؤیّد را
که داد باز به من دلبر سَهی قد را
از آتش دل مشتاق و از بلای فراق
فرو گذاشته بودم وُثاق و مرقد را
چو ماه روی من آمد کنون بحمدالله
[...]
کمان سختْ که داد آن لطیف بازو را؟
که تیر غمزه تمامست صید آهو را
هزار صید دلت پیش تیر باز آید
بدین صفت که تو داری کمان ابرو را
تو خود به جوشن و برگستوان نه محتاجی
[...]
بهار پرده برانداخت روی نیکو را
نمونه گشت جهان بوستان مینو را
یکی در ابر بهاری نگر، ز رشته صبح
چگونه می گسلد دانه های لؤلؤ را
سفر چگونه توان کرد در چنین وقتی
[...]
نشاند پیش خود آن شوخ بی حجاب مرا
چو سایه همدم خود کرد آفتاب مرا
ازین جهت که به زلف تو نسبتی دارد
نرفت تیرگی شب به ماهتاب مرا
به آتش افکند از خوردن شراب مرا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.