آن پری کز من به یغما برده آرام و شکیب
دین و دل برد از کفم زان نرگس جادو فریب
آرزو دارم که باشد حلقهٔ چشمم رکاب
هر زمان کان شهسوار من کند پا در رکیب
ماه من بیپرده گر رخسار سازد آشکار
ماه از شرم رخش پنهان کند رخ در حجیب
چشم مستش گرنه خون عاشقان را ریخته
پس برای چیست دارد پنجه دایم در خضیب؟
از عتاب باغبان و از عذاب نیش خار
در بهاران کی نماید ترک گلشن، عندلیب؟
علت بیماری عاشق ز علتها جداست
درد عاشق کی شود به از مداوای طبیب؟
دلبری دارم تعالی الله که از نور رخش
عرش و فرش و لوح و کرسی یافته آئین و زیب
یار من آن است کز کویش چو آید قاصدی
بر مشامم آید از سر تا به پایش بوی سیب
چشم آن دارم که سوی خویشتن خواند مرا
وین عجب نبود که شاهی پرسد از حال غریب
جان و دل از شوق تحت قبهاش سازم نثار
گر زیارتگاه او روزی مرا گردد نصیب
«ترکیا» در فرقت دلدار صابر شو که هست
هر نشیبی را فراز و هر فرازی را نشیب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشقی عمیق و دردناک سخن میگوید که دل و دینش را به یغما برده است. او آرزو دارد که چشمان معشوقش به او نگاه کند و زیبایی او را بیپرده نشان دهد. شاعر به عشق و دوری از معشوقش اشاره میکند و میگوید که این درد و رنج تخصصی جدا از هر درمان طبی دارد. او از زیبایی و نور معشوقش سخن میگوید و بوی لطیف او را توصیف میکند. در پایان، شاعر به صبر در دوران فراق اشاره میکند و میگوید که هر فرازی، نشیبی دارد و باید به آن تن داد.
هوش مصنوعی: آن پری که من را به خود مشغول کرده و آرامش و صبر و دل و دینم را از من گرفته، به خاطر زیباییهای فریبندهاش است.
هوش مصنوعی: آرزو دارم که چشمانم مانند یک حلقه باشد و هر لحظه سواری که محبوب من است، بر آن سوار شود.
هوش مصنوعی: اگر ماه من بدون هیچ پوششی چهرهاش را نمایان کند، ماه به خاطر شرم از زیبایی او، چهرهاش را در حجاب پنهان میکند.
هوش مصنوعی: چشمان سرشار از جذبه و شهوت او، اگر خون عاشقان را نریخته، پس چرا همیشه دستش در دستان معشوقهاش است؟
هوش مصنوعی: پرندهی خوشخوان در فصل بهار، به خاطر توبیخ باغبان و درد نیش خارها، آیا میتواند از باغ و گلستان دست بکشد؟
هوش مصنوعی: دلیل بیماری عاشق با سایر مشکلات متفاوت است. درد و رنج عاشق هیچگاه با درمانهای معمول بهبود نمییابد.
هوش مصنوعی: عشقی دارم که خدایش بسیار بزرگ است و نوری که از چهرهاش ساطع میشود، آسمان و زمین و قلم و تخت را زیبا و آراسته کرده است.
هوش مصنوعی: دوست من آن کسی است که وقتی پیامی از طرف او میرسد، بوی سیب از وجودش به مشام میرسد.
هوش مصنوعی: من آرزو دارم که کسی به سمت من بیاید و مرا صدا کند و این موضوع عجیب نیست که یک پادشاه از وضعیت یک غریب بپرسد.
هوش مصنوعی: از عشق او جان و دل را بر سر میگذارم، چنانچه روزی به زیارتگاه او برسم و میسر شود.
هوش مصنوعی: ای ترک! در دوران جدایی از یار صبر کن، زیرا هر پایینآمدنی بالا آمدنی دارد و هر بلندی نیز پایین آمدنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای مسلمانان فغان زان نرگس جادو فریب
کو به یک ره برد از من صبر و آرام و شکیب
رومیانه روی دارد زنگیانه زلف و خال
چون کمان چاچیان ابروی دارد پرعتیب
از عجایبهای عالم سی و دو چیز عجیب
[...]
ای جوانبختی که در خلوتسرای کاینات
رأی پیرت میگشاید پرده از ابکار غیب
در جهان عدلت چو موسی تا ید بیضا نمود
گوسفند از گرگ بیند مهربانی شعیب
تا نشستی چون محمد بر سریر سروری
[...]
جان نیاید در نشاط، الا که بر بوی حبیب
تا گل رنگین نبالد، خوش ننالد عندلیب
عود خشکم؛ آتش جانسوز میباید، مرا
تا ز طیب جان، دماغ حاضران گردد، ز طیب
دولت بوسیدن پایش ندارد، هر کسی
[...]
جانبِ ما خوب میآید. که می آید؟ حبیب
وز پی او زشت میآید. که میآید؟ رقیب
برنتابد جان ما دردسر هر کسی دگر
مینشیند درد او در دل تو برخیز ای طبیب
چون کشی خوان به پیش جگرخواران غم
[...]
عشق و بیماری و درویشی و صد طعن رقیب
این همه جمع و من مهجور تنها و غریب
از که خواهم یارئی چون دوست با من دشمن است
وز که جویم مرهمی چون هست دردم از طبیب
شمع در جمع حریفان رفت از آن پروانه سوخت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.