گنجور

 
طغرل احراری

اگر اینست با خوبان عالم آشنایی‌ها

توان کردن چو نی فریاد از دست جدایی‌ها

نآمد زورق من در کنار ساحل وصلش

به بحر عشق هر چندی که کردم ناخدایی‌ها!

توان دریافت از مضمون من کوتاهی فکرم

که نخلش را مثل کردم به شمشاد از رسایی‌ها

به روی خویش تا کردی دچار آیینه حیرانم

که جوهر را نمی‌زیبد جلا از خودنمایی‌ها!

وفا چون عمر من ای بی‌وفا هرگز نمی‌سازی

مگر از عمر آموزی تو رسم بی‌وفایی‌ها؟!

به خاک آرم به زور پنجه گفتار اغیارت

اگر در عشق تو با من کند زورآزمایی‌ها!

بحمدالله که با دیر محبت مرشدم طغرل

به می آلوده کردم پیرهن از پارسایی‌ها!

 
 
 
محتشم کاشانی

عجب گیرنده راهی بود در عاشق ربایی‌ها

نگاه آشنای یار پیش از آشنایی‌ها

ز حالت بر سر تیر اجل در رقص میرد

دل نخجیر را هر نغمه زان ناوک‌سایی‌ها

نیاری پای کم ای دل که خواهد کرد ناز او

[...]

بیدل دهلوی

به داغ غربتم واسوخت آخر خودنمایی‌ها

برآورد از دلم چون ناله اظهار رسایی‌ها

غبارانگیز شهرت نیست وضع خاکسار ما

خروشی داشتم گم کرده‌ام در سرمه‌سایی‌ها

هوادار مزاج طفلی‌ام اما ازین غافل

[...]

غالب دهلوی

پس از عمری که فرسودم به مشق پارسایی‌ها

گدا گفت و به من تن درنداد از خودنمایی‌ها

فغان زان بلهوس برکش محبت پیشه کش کز من

رباید حرف و آموزد به دشمن آشنایی‌ها

بت مشکل‌پسند از ابتذال شیوه می‌رنجد

[...]

اقبال لاهوری

خودی را مردم‌آمیزی دلیل نارسایی‌ها

تو ای درد آشنا بیگانه شو از آشنایی‌ها

به درگاه سلاطین تا کجا این چهره‌سایی‌ها

بیاموز از خدای خویش ناز کبریایی‌ها

محبت از جوانمردی به جایی می‌رسد روزی

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه