گنجور

 
طغرل احراری

لبت لعل و قدت طوبی رخت گل

منم در گلشن حسن تو بلبل

به دور مه فکندی زلف مشکین

کشیدی خط بطلان تسلسل

ازآن روزی که دیدم روی خوبت

شدم از طاقت و صبر و تحمل!

قدت اندر چمن شد جلوه‌آرا

به طوبی طعنه زد در باغ صلصل

رسید از نکهت زلفت به گلشن

ز حسرت شد پریشان حال سنبل

به یاد لعل تو دارد به محفل

صراحی از زبان باده قل قل

هر آن سر را که سودای تو باشد

نباشد میل او با ساغر مل

به میل سایه مژگان آهو

کشیده نرگست کحل تغافل

ادافهمان چو تیهو در گریزند

به هر جانب کند پرواز طغرل

 
 
 
منوچهری

الا یا خیمگی! خیمه فروهل

که پیشاهنگ بیرون شد ز منزل

تبیره زن بزد طبل نخستین

شتربانان همی‌بندند محمل

نماز شام نزدیکست و امشب

[...]

باباطاهر

حرامم بی‌ته بی آلاله و گل

حرامم بی‌ته بی آواز بلبل

حرامم بی اگر بی‌ته نشینم

کشم در پای گلبن ساغر مُل

مسعود سعد سلمان

به علم فلسفه چندین چه نازی

که باشد فلسفی دایم معطل

هزاران گونه مشکل بیش بینم

در آن زلفین مفتول مسلسل

ارکب حل شکل کل یوم

[...]

ابوالفرج رونی

فلک در سایه پر حواصل

زمین را پر طوطی کرد حاصل

هوا بر سیرت ضحاک ظالم

گزید آئین نوشروان عادل

خزان را با بهار از لعب شطرنج

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه