گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
طغرل احراری

ای شوخ پریوشان آفاق

بر باده ده شکیب عشاق!

نبود به جهان کسی ز آدم

یک تن که تو را بود نه مشتاق!

بیچاره دلم که جفت غم شد

تا کرده‌ام ابروی خمت طاق

هم‌درس بودم به عشق مجنون

او رفت به دشت و من به اسواق

در گردن جان من نهادی

مانند سگان خویش اطواق

روحم به ازل میان ارواح

با عشق تو بسته بود میثاق

شیرازه نمی‌توان گرفتن

دیوان غم تو را ز اوراق

مشهور وفا و مهر بودی

در بین شکرلبان به اخلاق

بسیار بریدی عاشقان را

با تیغ جفا و ظلم اعناق

از آتش عشقبار طغرل

گردید قرار و صبرم احراق