عشق را حسن تو قانون دگر پیدا کند
وامق از مهر تو ترک پیشه عذرا کند
بلبل و قمری به باغ از حسرت قد و رخت
آن یکی کوکو زند و آن دیگری آوا کند!
ای مه خوبان ز عشقت زهره سرگرم نواست
بر فلک کلک عطارد وصف تو انشا کند!
در چمن سنبل ز خجلت سر فرود آرد به پیش
گر صبا افسانه آن زلف عنبرسا کند
لمعهای حسن تو را بیند زلیخا گر به خواب
از ندامت بر سر یوسف بسی غوغا کند
گر به گوش باغبان افسانه رویت رسد
تا قیامت کی دلش میل گل رعنا کند؟!
رخت هستی برنهم بر محمل راه فنا
گر رقیب بیسعادت در بر رو جا کند!
یک شب از راه کرم ای شوخ سوی من بیا
تا نگاهم در بساط عارضت مأوا کند
مست صهبای وصالت گر شود طغرل چه باک؟!
یک قلم ملک دو عالم را به پشت پا کند!
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر که جان خفته را از خواب جهل آوا کند
خویشتن را گرچه دون است، ای پسر، والا کند
هر کسی کهش خار نادانی به دل در خست نیش
گر بکوشد زود خار خویش را خرما کند
علم چون گرماست نادانی چو سرما از قیاس
[...]
ابر آذاری چمنها را پر از حورا کند
باغ پر گلبن کند، گلبن پر از دیبا کند
گوهر حمرا کند از لؤلؤ بیضای خویش
گوهر حمرا کسی از لؤلؤ بیضا کند
کوه چون تبت کند چون سایه بر کوه افکند
[...]
باد نوروزی زمین را جامه از دیبا کند
تارش از یاقوت سازد پودش از مینا کند
گلستان را چون یکی بیجاده گون پیدا کند
مرغ دستان سازد ابر شاخ گل شیدا کند
ابر آزادی ز دریا روی در صحرا کند
[...]
قصه پر غصه بر درگاه خاتون جهان
عرضه دارم گر ز راه مکرمت اصغا کند
میکند گردون دون با من ستم بیموجبی
عدلت آخر چون روا دارد که او اینها کند
هر زمان آرد محصل نسخه ئی کابن یمین
[...]
هر شبی سودای چشمش بر سرم غوغا کند
غمزهاش صد فتنه در هر گوشهای پیدا کند
از می سودای چشمت خوش برآید جان من
سر خوش است امشب خمار مستیش فردا کند
پایه من بر سر بازار سودایش شدست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.