در حلقه خوبان چو تو یک عربده جو نیست
افسوس که چون روی تو خوی تو نکونیست
خم در قدحم ریز که در میکده عشق
سیرابی ما تشنه لبان کار سبو نیست
بی بخیه بهم باز نیاید لب زخمی
آن چاک دل ماست که دربند رفو نیست
گویا که غلط کرده ره گلشن کویش
امشب که نسیم سحری غالیه بو نیست
آئین وفا کار طبیبست که باشد
او را غم یاران وکسی را غم او نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جز غیر کسی همره آن عربده جو نیست
بد میرود این راه و روش هیچ نکو نیست
دوری نگزیند ز رقیبان سر مویی
با ما کشش خاطر او یک سر مو نیست
پیش تو سبب چیست که ما کم ز رقیبیم
[...]
منت ز سر زلف توام یکسر مو نیست
چاکیست دلم را که سزاوار رفو نیست
آن مه که مه چهاردهاش چون مهرو نیست
در شهر بنیکوئی او هیچ نکو نیست
آن سلسله کازادی او نیست میسر
[...]
رسوا شدهٔ عشق تو را چاره نکو نیست
چاک جگر صبح سزاوار رفو نیست
الوان نعم مائدهٔ عشق کشیده ست
آن زهر کدام است که ما را به گلو نیست؟
در بیعت پیران خرابات فتوح است
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.