برآمد ز برج حمل آفتاب
به نظاره جشن مالک رقاب
بر آن تا بمنظر چو بیند چو دید
شهی دید بر تخت افراسیاب
چو افراسیاب ملک نام جوی
چو افراسیاب ملک کامیاب
چو افراسیاب ملک در شکار
چو افراسیاب ملک در شراب
مراو را بشاهی و شهزادگی
بافراسیاب ملک انتساب
شهنشاه مسعود ابن الحسین
بحق وارث مسند و گاه باب
شه شرق کز بخت مسعود اوست
سعادات ایام را فتح باب
چو تمغاج خان جد و جد پدر
به تمعاج خانی بسوده رکاب
سرشت و نهاد وی از خلق و خلق
ز انصاف صرفست و از عدل ناب
بانصاف او شاخ آهو بره
ز شیر ژیان برکند چنگ و ناب
ز بیداری دیده عدل او
رعیت ستم را نبیند بخواب
ستم منهزم باشد از عدل او
بمانند سایه که از آفتاب
ز بالای منبر چو گویا شود
زبان خطیبان شیرین خطاب
شود هر دعائی که بر وی کنند
بآمین روح الامین مستجاب
زهی رکن دنیا و دین خسروی
که آباد کردی جهان خراب
بر ابنای دنیا و دین داوری
مبین سوآل و مبرهن جواب
ببخت جوان و بتدبیر پیر
بعزم درست و برأی صواب
جهانگیر شاه و جهاندار باش
مبادت ازین دار و گیر انقلاب
ز عدل تو در اعتدال هوا
صبا برگشاد از رخ گل نقاب
بتان بهشتی باردی بهشت
یکایک برون آمدند از حجاب
چو اکرام و افضال تو بیکران
چو انعام و احسان تو بیحساب
بجشن همایون میمون تو
چو گشت آفتاب از حمل گرم تاب
همائی شود عدل تو کز هوا
شود سایه دار سر شیخ و شاب
در ایام ملک تو چشم کسی
نبینند گریان جز آن سحاب
زانصاف و عدل تو رعد است و بس
غریوان و نالان چه وعد از رباب
چو وعد و ربابند در جشن تو
غریوان شده نای و نالان رباب
گر از برق آتش جهد زان جهد
که تا دشمنت را کند دل کباب
کباب دل دشمنان ترا
بنویند از بدگواری کلاب
گل چهره دوستدارانت را
عرق زاید از گرمی دل گلاب
سزد در مدیح تو چون عنصری
برشته کشد سوزنی در ناب
چو حزم تو و عزم تو تا بود
زمین را درنگ و فلک را شتاب
درنگ زمین و شتاب فلک
بطول بقای تو دارد مآب
کتاب بقای تو مطوی مباد
اگر طی کند این و آن را کتاب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر توصیف و مدحی از یک پادشاه به نام مسعود ابن الحسین است که در آن به ویژگیهای مثبت او همچون عدالت، انصاف، و شجاعت پرداخته میشود. آفتاب به نماد حکمرانی او از برج حمل (فروردین) طلوع میکند و جشن و شادمانی در کشور برقرار است. شاعر به برکات و نعمتهایی که پادشاه برای مردم به ارمغان میآورد اشاره کرده و به خوبیهای او در حکومتداری تأکید میکند. در این مدح به عدالت و رحمت پادشاه اشاره میشود که باعث آرامش و رفاه مردم شده و دشمنان را در بهت و ناباوری قرار میدهد. در نهایت، شاعر از دوام و بقای حکومت او و تأثیر مثبت او بر زمین و آسمان صحبت میکند.
هوش مصنوعی: آفتاب از برج حمل بیرون آمد تا به تماشای جشن مالک رقاب بپردازد.
هوش مصنوعی: زمانی که شاهی بر تخت افراسیاب نشسته باشد و آن را به تماشا بنگرد، منظرهای جالب و دیدنی است.
هوش مصنوعی: وقتی افراسیاب، پادشاه مشهور، به سراغ جوی میرود، نشان از موفقیت و پیروزی اوست.
هوش مصنوعی: افراسیاب، وقتی به شکار میرود، مانند زمانی است که در حال نوشیدن شراب است.
هوش مصنوعی: من به مقام شاهی و فرزند شاهی نسبت به فراسیاب، پادشاه تعلق دارم.
هوش مصنوعی: شاه مسعود پسر حسین، به درستی وارث مقام و نشیمنگاه ویژه است.
هوش مصنوعی: پادشاه شرق به خاطر شانس و بخت نیکش، دروازهای به سوی خوشبختی و سعادت روزگار را گشوده است.
هوش مصنوعی: هنگامی که خانزادهای از نسل خانها به مقام سلطنت دست پیدا کند و بر ارادت و پیروی از نیاکانش بیفزاید.
هوش مصنوعی: سرشت و ذات او از خصایص انسانی و اصول انصاف و عدل جدا نشده است.
هوش مصنوعی: او با عطوفت و نیکی خود، شاخ آهو را با قدرت و شجاعت منحصر به فردی از دست شیر بزرگ میکَند و آن را به طور نابودکنندهای از چنگش آزاد میکند.
هوش مصنوعی: وقتی که چشم عدالت او باز است، رعیت هیچ ظلمی را در خواب خود نمیبیند.
هوش مصنوعی: ظلم و ستم نمیتواند در برابر عدالت او دوام بیاورد، مانند سایه که در نور آفتاب محو میشود.
هوش مصنوعی: وقتی خطیبان از بالای منبر صحبت میکنند و زبانشان گویا میشود، سخنان شیرینی را به مخاطبان ارائه میدهند.
هوش مصنوعی: هر دعایی که برای او انجام شود، با آمین فرشته روحالامین به اجابت میرسد.
هوش مصنوعی: ای کاش! تو، که پایه و اساس جهان و دین هستی، با کارهایت جهانی ویران را آباد کردی.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که درباره مردم دنیا و دین قضاوت نکن و سوالی نپرس که جواب آن واضح باشد.
هوش مصنوعی: نواندیشی جوانان و تجربههای پیران با هم ترکیب میشود تا به هدفی مشخص و تصمیمی صحیح برسند.
هوش مصنوعی: ای پادشاه بزرگ و فرمانروای جهان، مبادا به این دام و تلههای انقلاب گرفتار شوی.
هوش مصنوعی: به خاطر عدالت تو، نسیم صبحگاهی پرده از چهره گل برداشت و آن را شکوفا کرد.
هوش مصنوعی: بتان بهشتی به دنیا آمدهاند و هر یک از آنها از پردهای بیرون آمدهاند.
هوش مصنوعی: محبت و فضایل تو بسیار گسترده و فراوانند، مانند بخشش و احسانی که هیچ حساب و اندازهای نمیتوان برای آن قائل شد.
هوش مصنوعی: در جشنی شاد و باشکوه، مانند تابش خورشید در روزهای گرم تابستان، تو همواره خوش و شاداب بودی.
هوش مصنوعی: عدلت چنان میشود که سایهات بر سر شیخ و جوان بیفتد و همگان از آن بهرهمند شوند.
هوش مصنوعی: در زمان حکومت تو، هیچ چشمی جز آن ابر، نمیبیند که گریان باشد.
هوش مصنوعی: عدالت و انصاف تو مانند رعد و برق است و جز آن، دیگران به ناله و زاری مشغولند، چرا که انتظار رحمت و وعدهای از تو دارند.
هوش مصنوعی: در جشن تو، وعده و اذان به گوش میرسد و ساز و آواز به حالت غمگینی درآمده است.
هوش مصنوعی: اگر از شدت آتش در تلاش هستی، باید بدان که این تلاش میتواند دشمن تو را مجروح و دچار ناراحتی کند.
هوش مصنوعی: دشمنان تو به خاطر کینه و حسد، داستانها و شایعاتی ناروا علیه تو خواهند نوشت.
هوش مصنوعی: عشق و محبت دوستان چنان است که از دلهای مهربانشان عطر و تازگی مانند گلاب به وجود میآید.
هوش مصنوعی: شایسته است در ستایش تو همچون عنصری، با دقت و ظرافت، سوزنی بیفرازند و احساسات خود را ابراز کنند.
هوش مصنوعی: هرگاه که تدبیر و اراده تو برقرار باشد، زمین در آرامش و آسمان در شتاب خواهد بود.
هوش مصنوعی: زمین آهسته میگردد و آسمان با سرعت در حال حرکت است؛ همه اینها به خاطر وجود تو و بقای توست.
هوش مصنوعی: کتاب زندگی تو نباید بسته بماند. اگر دیگران از آن استفاده کنند، زندگیات ممکن است تحت تأثیر قرار گیرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همی بر شد آتش فرود آمد آب
همی گشت گرد زمین آفتاب
معلم به تعلیم شد در شتاب
که تا هر دو گشتند فرهنگ یاب
سوی خاور آید پدید آفتاب
هم آتش کند جوش طوفان چو آب
چو فردا زند بر سپهر آفتاب
جهان می شود سر به سر زر ناب
رخ زرد کرد آن رخ رنگریز
که بالاش سروست و رخ آفتاب
بشستش پس از رنگ آب دو چشم
که شست آب هجران از آن هر دو خواب
بلی هر چه رنگش کند رنگ ریز
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.