گنجور

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۱

 

یکه تازا خنگ عزم امروز در میدان فکن

گوی نه افلاک را با لطمه چوگان فکن

گر که شیطانت بود در قصد و دجالت رقیب

تیر بر دجال زن شمشیر بر شیطان فکن

ذات واجب را، اگر فرض و قیاسی بایدت

[...]

حاجب شیرازی
 

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۲

 

نسیم صبح به عالم زمن سلام رسان

پس از سلام تو این بهترین پیام رسان

به بزم مردم دانا چو بگذری زنهار

تو این پیام به خوبان زخاص و عام رسان

بگو که فصل بهار است و جشن جمشید است

[...]

حاجب شیرازی
 

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۳

 

شد فصل دی و صفای بستان

از لاله رخی پیاله بستان

بستان چو بهشت عدن شد باز

در باغ خرام از شبستان

در گلشن قدس گلبن فیض

[...]

حاجب شیرازی
 

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۴

 

ای مست عالم سوز من شد مستی از چشمت عیان

از چشم مستت تا ابد مستند ذرات جهان

جانها فدای مستیت عالم طفیل هستیت

بالاتر از گل پستیت عالیست تن والاست جان

ای از تو ارسال رسل از تو طراط از تو سبل

[...]

حاجب شیرازی
 

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۵

 

ای تذرو خوش خرام ای طوطی شکرشکن

طاوس باغ بهشتی آهوی دشت ختن

با لب لعل و در دندان تو بس کاسد است

هر چه لعل اندر بدخشان هر چه در اندر عدن

طفل هنگام سخن نام تو آرد بر زبان

[...]

حاجب شیرازی
 

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۶

 

خیزید شمع وحدت روشن کنید روشن

بر تن ز نور معنی جوشن کنید جوشن

از سرو قد موزون وز، رنگ روی گلگون

امروز بزم ما را روشن کنید روشن

بذری است صلح نافع، نخلی است عدل مثمر

[...]

حاجب شیرازی
 

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۷

 

جام جهان بین جم به طالع میمون

پر می وحدت کنم ز خم فلاطون

خم فلاطون و جام جم به چه ارزد

هر چه بود جام دل ز جوهر مکنون

گل به چه ارزد چو باشد آن رخ زیبا

[...]

حاجب شیرازی
 

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۸

 

ای قبله مه رویان برقع به عذار افکن

بر آئینه خورشید عکس شب تارافکن

خوب است بپوشی رو، از چشم بداندیشان

برقرص قمر گردی از مشک تتار افکن

نی نی که همه نوری تابنده بهر جوری

[...]

حاجب شیرازی
 

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۹

 

پیش قدت، ای بت شیرین بیان

النجم والشجر یسجدان

از دو رخ نیک تو پیداستی

آیت من دونهما جنتان

عقل ندارد خبر از سر عشق

[...]

حاجب شیرازی
 

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۰

 

از پرتو عکس رخت، افتاده بر طرف چمن

یکجا صبا یکجا خزان یکجا گل ویکجا سمن

برقع ز عارض برگشا تا عالمی شیدا کنی

جمعی ز مو برخی زرو، خلق از لب و من از دهن

چون در تبسم می روی از فرقتت گم می کند

[...]

حاجب شیرازی
 

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۱

 

سنجند اگر قدرت حسنت به ترازو

سنگینی عالم بودت وزن یکی مو

چشمان و دو ابروت دو شیرند و دو شمشیر

من شیر ندیدم که بود در صفت آهو

سیمین ذقنت گوی بود زلف تو چوگان

[...]

حاجب شیرازی
 
 
۱
۶
۷
۸
sunny dark_mode