از پرتو عکس رخت، افتاده بر طرف چمن
یکجا صبا یکجا خزان یکجا گل ویکجا سمن
برقع ز عارض برگشا تا عالمی شیدا کنی
جمعی ز مو برخی زرو، خلق از لب و من از دهن
چون در تبسم می روی از فرقتت گم می کند
سوسن زبان قمری فغان بلبل نوا طوطی سخن
هر گه که بر خیزی بپا بر گرد سر می گرددا
شمع از زمین مه از سما روح از تن و جان از بدن
افتاده بر طرف چمن از خرمی های رخت
آب از روش باد از طپش ریگ از گل و حالت زمن
دانم زمن رنجیده ای ای نازنین خونم بریز
این خنجر و این حنجرم این هم من و این هم کفن
از وصف آن شیرین زبان پرسید «حاجب » گفتمش
رخساره مه ابرو کمان زلفان سیه چشمان ختن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف زیبایی و جذابیت معشوقهاش میپردازد. او از تکیهگاه عکس معشوقه بر چمن یاد میکند و ترکیبی از احساسات گوناگون مانند عشق، غم و زیبایی را به تصویر میکشد. شاعر از فلک و طبیعت بهره میگیرد تا حال و هوای عشق را بهتر بیان کند و به توصیف ویژگیهای ظاهری معشوقهاش، همچون چهره، ابرو و موی او میپردازد. در نهایت، شاعر به احساسات درونیاش ناشی از دوری از محبوب اشاره میکند و از اندوه و درد درونیاش سخن میگوید.
هوش مصنوعی: نور تصویر تو به چمن افتاده و در اینجا نسیم، بهاری و گلی، در خزان و سمن، همه در کنار هم دیده میشوند.
هوش مصنوعی: حجاب خود را کنار بزن تا جهانی را مجنون کنی. عدهای از مویت خوشحال شوند، عدهای از طلا و زیباییات، مردم از لبهای تو شاداب شوند و من از گفتار تو.
هوش مصنوعی: وقتی تو با لبخندت میخندی، غم دوری تو باعث میشود که گلها و پرندگان هم فریاد و ناله کنند. صدای بلبل و سخنگویی طوطی هم تحت تاثیر این احساس قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: هر بار که بلند میشوی، به دور خودت بچرخ. شمع از زمین، ماه از آسمان، و روح از جسم و جان از بدن، همگی به دور تو میچرخند.
هوش مصنوعی: در کنار چمن، زیباییها و شادابی تو باعث جاری شدن آب از چهرهات شده و وزش باد و لرزش ریگها هم به جذابیت آن افزوده است.
هوش مصنوعی: میدانم که از من دلخور هستی. ای عزیز، مرا از این درد و رنج آزاد کن، این خنجر را در دل من فرو کن و این صدا و حنجرهام را خاموش کن. اینجا من هستم و این هم لباس کفن من.
هوش مصنوعی: حاجب دربارهی آن شخص با زبان شیرین پرسید. من به او گفتم که چهرهاش مانند ماه، ابرویش کمان، و موهای مشکیاش همچون زلفان زیبای دختران ختن است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گلبن نوان اندر چمن عریان چو پیش بت شمن
نه یاسمین و نه سمن نه سوسن و نه نسترن
ای ساربان منزل مکن جز در دیار یار من
تا یک زمان زاری کنم بر رَبع و اَطلال و دِمَن
رَبع از دلم پرخون کنم خاک دمن گلگون کنم
اطلال را جیحون کنم از آب چشم خویشتن
از روی یار خرگهی ایوان همی بینم تهی
[...]
از غرب سوی شرق زن بد خواه را بر فرق زن
بر فرق او چون برق زن مگذار ازو نام و نشان»
کز باده می زاید فرح
در سینه غمگین من
هایل هیونی تیز دو، اندک خور بسیار رو
از آهوان برده گرو در پویه و در تاختن
هامون گذاری کوه وش، دل بر تحمل کرده خوش
تا روز هر شب بارکش، هر روز تا شب خارکن
چون باد و چون آب روان در دشت و در وادی دوان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.