گنجور

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۷۴۱

 

یک سخن نشنیدم ای گل از دهان نازکت

با لب خندان، تلاش بی زبانی تا به کی؟

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۷۴۲

 

به زلفت می کند از آشنایی شانه همراهی

وگرنه با پریشان کی کند بیگانه همراهی

چو محتاجی که افتد از پی حاجت روای خود

به هر جا می رود مینا، کند پیمانه همراهی

به غیر از سنگباران، در عوض چیزی نمی بیند

[...]

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۷۴۳

 

قطره پیمایی ست کار ساقی بزم فلک

خشک می گردد ایاغش، تا لبی تر می کنی

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۷۴۴

 

رویش چو آفتاب است، او را نمی شناسی

زلفش چو مشک ناب است، او را نمی شناسی

گفتی که نوگلت را در باغ حسن دیدم

آن غنچه در نقاب است، او را نمی شناسی

چون با رخ درخشان، از خانه شب برآید

[...]

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۷۴۵

 

جوان مردم، ولیکن نه زنی دارم نه فرزندی

نبوده غالبا در طالع من، دشمن چندی

ندارم قوتی، ورنه چو تیر از کمان جسته

ازین مهمانسرای بی حلاوت، می زدم کندی

صراحی در بناگوش قدح سرگرم قلقل شد

[...]

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۷۴۶

 

به برگ عیش رسم، گر چو نوبهار آیی

میان باغ شوم، چون تو در کنار آیی

تو آن گلی که بهار از رخ تو می بارد

چرا نهال نگردد چو پیش خار آیی؟

کند سفیدی چشمم نیابت دم صبح

[...]

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۷۴۷

 

گر نشینم، جای می گیرم به پهلوی غمی

ور بخوابم، می گذارم سر به زانوی غمی

ما اسیران محبت غم پرست افتاده ایم

قبله ما نیست غیر از طاق ابروی غمی

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۷۴۸

 

جانا ز تو شادم به سلامی و پیامی

نی از تو پیامی به من آمد، نه سلامی

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۷۴۹

 

من نه ابرم، نه تو گل، بهر چه در باغ وصال

چون زمین تر شود از گریه من، خنده کنی

چون روی پیشتر از موسم گل رو به چمن

بی نیازش ز گل موسم آینده کنی

من و آن لعل روان بخش که از یک سخنش

[...]

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۷۵۰

 

از بس گل ناسازی ام در جیب و دامن می کنی

زان پیشتر کآیی برم، سامان رفتن می کنی

ای بت نه ناقوس منی، بهر چه در خلوتسرا

تا می رسد دستم به تو، بنیاد شیون می کنی

از نوبهار آرزو، گلهای اشکم تازه شد

[...]

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۷۵۱

 

بی وضو، دست به پیمانه صهبا نکنی

غسل ناکرده، نظر جانب مینا نکنی

به طفیل دگری زیستن از غیرت نیست

گر دهد جان نوت، رو به مسیحا نکنی

می زند هر نفس از موج، دوصدچین به جبین

[...]

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۷۵۲

 

آخر این جان سبکروح ز تن خواهد رفت

به قفس داشتن مرغ هوایی تا کی؟

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۷۵۳

 

بس که گشته شیوه اسلامیان حق دشمنی

حق گریزد از مسلمان در پناه ارمنی

دختر رز، گر نسازد با هوسناکان جام

می شود در مذهب مفتی، سیاست کردنی

قاضی ما بس که شد در رشوه خواریها دلیر

[...]

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۷۵۴

 

ای که گویی فیض دارد سرزمین مصر و شام

هرچه می گویی تو از فیض سحرگاهی بگوی

خضر، یک کس را به راه کعبه دل سر نداد

راه اصلی را به آن استاد گمراهی بگوی

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۷۵۵

 

نسترن می طلبد از بدنت خوشبویی

رخت گل می برد از پیرهنت خوشبویی

اگر از گل شنوم بوی خوشت را، چه عجب

به چمن رفته ز باغ بدنت خوشبویی

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۷۵۶

 

هر دو بی مثلیم در هنگامه ناز و نیاز

من برای دادن دل، تو برای دلبری

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۷۵۷

 

رزقم چو یاقوت، از تنگ بختی

خون جگر شد، آن هم به سختی

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۷۵۸

 

در باغ گیتی، شد قسمت من

رزق معلق، چون سردرختی

تخم چنارم گویی، که دارد

دستم کسالت، پایم کرختی

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۷۵۹

 

سنگباران کرد شبنم بی رخ او باغ را

ورنه کی می بود رنگ از روی گلها رفتنی؟

سختی کنج وطن از راحت غربت به است

کی شرر گردد به پای خود ز خارا رفتنی؟

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۷۶۰

 

چشم من سوی تو، چشم تو به سوی دگری

من به روی تو ببینم، تو به روی دگری

ما چو طوطی ز نم جوی طبیعت سبزیم

سبزه ما نخورد آب ز جوی دگری

پاکی دل به تو در سجده تسلیم چه سود

[...]

طغرای مشهدی
 
 
۱
۳۶
۳۷
۳۸
۳۹
sunny dark_mode