گنجور

 
طغرای مشهدی

به زلفت می کند از آشنایی شانه همراهی

وگرنه با پریشان کی کند بیگانه همراهی

چو محتاجی که افتد از پی حاجت روای خود

به هر جا می رود مینا، کند پیمانه همراهی

به غیر از سنگباران، در عوض چیزی نمی بیند

اگر صد ره به طفلان می کند دیوانه همراهی