گنجور

خواجه عبدالله انصاری » مناجات نامه » مناجات شمارهٔ ۲۰۵

 

روضهٔ روح من رضای تو باد

قبله گاهم در سرای تو باد

سُرمهٔ دیدهٔ جهان بینم

تا بود گرد خاک پای تو باد

گر همه رای تو فنای من است

[...]

خواجه عبدالله انصاری
 

خواجه عبدالله انصاری » مناجات نامه » مناجات شمارهٔ ۲۰۶

 

تو لاله سُرخ و لؤلؤ مکنونی

من مجنونم تو لیلی مجنونی

تو مشتریان با بضاعت داری

با مشتریان بی بضاعت چونی

خواجه عبدالله انصاری
 

خواجه عبدالله انصاری » مناجات نامه » مناجات شمارهٔ ۲۰۷

 

من گریه به خنده در همی پیوندم

پنهان گریم به آشکارا خندم

ای دوست گمان مبر که من خرسندم

آگاه نه ای که چون نیازمندم

خواجه عبدالله انصاری
 

خواجه عبدالله انصاری » مناجات نامه » مناجات شمارهٔ ۲۰۹

 

روزی که سر از پرده برون خواهی کرد

دانم که زمانه را زبون خواهی کرد

گر زیب و جمال از این فزون خواهی کرد

یارب چه جگر هاست که خون خواهی کرد

خواجه عبدالله انصاری
 

خواجه عبدالله انصاری » مناجات نامه » مناجات شمارهٔ ۲۰۹

 

بنمای رهی که ره نماینده تویی

بگشای دری که در گشاینده تویی

زنگار غمان گرفت دور دل دل من

بزدای که زنگ دل زداینده تویی

خواجه عبدالله انصاری
 

خواجه عبدالله انصاری » مناجات نامه » مناجات شمارهٔ ۲۱۰

 

ای مونس دیده با ضمیرم یاری

اندر دل من نشستهٔ بیداری

گر با دگری قرار گیرد دل من

از جان خودش مباد برخورداری

خواجه عبدالله انصاری
 

خواجه عبدالله انصاری » مناجات نامه » مناجات شمارهٔ ۲۱۲

 

من که باشم که به تن رخت وفای تو کنم

دیده حمال کنم بار جفای تو کشم

گر تو بر من به تن و جان و دلی حکم کنی

هر سه را رقصکنان پیش هوای تو کشم

خواجه عبدالله انصاری
 

خواجه عبدالله انصاری » مناجات نامه » مناجات شمارهٔ ۲۱۴

 

سر سروران بستهٔ دام تو

دل دلبران دفتر نام تو

بیک دم دو صد جان آزاد را

کند بنده یک دانه از دام تو

بسا عقل آسوده دل را که کرد

[...]

خواجه عبدالله انصاری
 

خواجه عبدالله انصاری » مناجات نامه » مناجات شمارهٔ ۲۱۵

 

ار دستت ز آتش بود

ما را گل مفرش بود

هر چه از تو آید خوش بود

خواهی شفا خواهم الم

خواجه عبدالله انصاری
 

خواجه عبدالله انصاری » مناجات نامه » مناجات شمارهٔ ۲۱۸

 

ای خداوندان مال العتبار الاعتبار

ای خداوندان قال الاعتذار الاعتذار

پیش ازاین کاین جان عذرآورفروماند ز نطق

پیش از آن کین چشم عبرت بین فرو ماند زکار

توبه پیش آرید و نادم از گُنه کاری خویش

[...]

خواجه عبدالله انصاری
 

خواجه عبدالله انصاری » مناجات نامه » مناجات شمارهٔ ۲۲۰

 

روزی که مرا وصل تو در چنگ آید

از حال بهشتیان مرا ننگ آید

خواجه عبدالله انصاری
 

خواجه عبدالله انصاری » مناجات نامه » مناجات شمارهٔ ۲۲۳

 

این جهان و آن جهان و هر چه هست

عاشقان را روی معشوق است و بس

گر نباشد قبلهٔ عالم مرا

قبلهٔ من کوی معشوقست و بس

خواجه عبدالله انصاری
 

خواجه عبدالله انصاری » مناجات نامه » مناجات شمارهٔ ۲۲۵

 

چشمم همی بخواهد دیدارت

گوشم همی بخواهد گفتارت

همت بلند کردند این هر دو

هر چند نیستند سزاوارت

خواجه عبدالله انصاری
 

خواجه عبدالله انصاری » مناجات نامه » مناجات شمارهٔ ۲۲۹

 

در عشق تو من کیم که در منزل من

از وصل رخت گلی دمد بر گل من

خواجه عبدالله انصاری
 

خواجه عبدالله انصاری » مناجات نامه » مناجات شمارهٔ ۲۳۱

 

مِهر تو به مُهر خاتم جم ندهم

وصلت به دم مسیح مریم ندهم

عشقت به هزار باغ خرم ندهم

یکدم غم تو به هر دو عالم ندهم

خواجه عبدالله انصاری
 

خواجه عبدالله انصاری » مناجات نامه » مناجات شمارهٔ ۲۳۳

 

زنجیر معنبر تو دام دل ماست

عنبر ز نسیم او غلام دل ماست

در عشق تو چون خطی بنام دل ماست

گویی که همه جهان بکام دل ماست

خواجه عبدالله انصاری
 

خواجه عبدالله انصاری » مناجات نامه » مناجات شمارهٔ ۲۳۴

 

هر که او را دلی و جانی بود

شد بمیدان عاشقی گویش

کشته گشتند عاشقان و هنوز

نشنیده است هیچکس بویش

رحلت عاشقان زهر سویی

[...]

خواجه عبدالله انصاری
 

خواجه عبدالله انصاری » مناجات نامه » مناجات شمارهٔ ۲۴۰

 

روزی که سر از پرده برون خواهی کرد

دانم که زمانه را زبون خوآهی کرد

گر زیب و جمال از این فزون خواهی کرد

یارب چه جگر هاست که خون خواهی کرد

خواجه عبدالله انصاری
 

خواجه عبدالله انصاری » مناجات نامه » مناجات شمارهٔ ۲۴۳

 

گاهی که به طینت خود افتد نظرم

گویم که من از هر چه در عالم بترم

چون از صفت خویشتن اندر گذرم

از عرش همی به خویشتن درنگرم

خواجه عبدالله انصاری
 

خواجه عبدالله انصاری » مناجات نامه » مناجات شمارهٔ ۲۴۴

 

پر آب دو دیده و بس آتش جگرم

بر باد دو دستم و پر از خاک سرم

خواجه عبدالله انصاری
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۶
sunny dark_mode