گنجور

 
۱
۱۷
۱۸
۱۹
 

خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۱

 

خیز ای مست و سلامی به رخ ساقی گوی

باقیِ باده به پیش آر و هوالباقی گوی

مطربا مجلس شوق است و حریفان جمعند

ماجرای غم و افسانهٔ مشتاقی گوی

غمزه اش گر سخن از فتنه نگفت، ای ابرو

[...]

۵ بیت
خیالی بخارایی
 

خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۲

 

دلا تا محنتی بر خود نبینی

جمال دولت سرمد نبینی

چو بربندی نظر از هستی خویش

تفاوت در قبول و رد نبینی

اگر صد گونه می‌بینی رخ خویش

[...]

۵ بیت
خیالی بخارایی
 

خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۳

 

دلا چو روی به اقبال مقبلی داری

به ترک صحبت جان گیر اگر دلی داری

گمان مبر که از این جست و جویِ بیحاصل

به غیر محنت و اندیشه حاصلی داری

ترحّمی بکن ای آشنای وادی عشق

[...]

۵ بیت
خیالی بخارایی
 

خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۴

 

دلا ز لذت مستی گهی خبر یابی

که سرّ بیخبران را به رمز دریابی

اگر چو لاله بدانی ز بیوفایی عمر

بسی ز آتش دل داغ بر جگر یابی

گهی به منصب شاهی رسی به دولت عشق

[...]

۶ بیت
خیالی بخارایی
 

خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۵

 

شد باز به دیدار سحر چشم جهانی

بیدار نشد بخت عجب خواب گرانی

ما را خبر از محنت و اندوه زمانه

وقت است که بی یاد تو باشیم زمانی

شک نیست که طفل ره ارباب طریق است

[...]

۵ بیت
خیالی بخارایی
 

خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۶

 

کجا باشد چو می روشن ضمیری

که دارد به ز ساغر دستگیری؟

جوانی کو ننوشد بادهٔ شوق

ز دست نازنینی دلپذیری

اگر پیری رسد آن بی ارادت

[...]

۶ بیت
خیالی بخارایی
 

خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۷

 

گر ای دل بر طریق عذرخواهی

به راهش سر نهادی سر به راهی

کسی قدر رخ و زلفت شناسد

که بشناسد سفیدی از سیاهی

که بخشد روشنی گفتی شبت را

[...]

۵ بیت
خیالی بخارایی
 

خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۸

 

گر تو ای شمع شبی هم نفس من باشی

چه دعا خوشتر از این است که روشن باشی

تا بود دانهٔ خال تو بر آتش شرط است

که به فرمان من سوخته خرمن باشی

با محبّان بلا کش مگر ای عهد شکن

[...]

۵ بیت
خیالی بخارایی
 

خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۹

 

گرچه بر اسب سلطنت شاهی و شاهزاده‌ای

تا به بساط عاشقی رخ ننهی پیاده‌ای

منع هوای دل مکن ای گل بوستان مرا

زآن که تو هم در این هوا عمر به باد داده‌ای

بیش مگو به مردمان راز من ای سرشک خون

[...]

۶ بیت
خیالی بخارایی
 

خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۰

 

ما نداریم به غیر از جگرِ افگاری

کو طبیبی که شود چاره گرِ بیماری

بار هجر تو گران است مرا بر دل ریش

که بیابیم شبی بر در خدمت باری

دل به سودای تو در باخته ام لیک چه سود

[...]

۵ بیت
خیالی بخارایی
 

خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۱

 

مرا ای مه اگر دیوانه گفتی

نمی‌رنجم ز تو یارانه گفتی

به زلف و عارضش گفتی غم خویش

شبی بود و چراغ افسانه گفتی

غمش گفتی درون سینهٔ ماست

[...]

۵ بیت
خیالی بخارایی
 

خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۲

 

مرا در بزم رندان جرعه نوشی

به از سودای زهد و خود فروشی

تو در پرده از آن همرازی ای عود

که چون نی راز می گوید تو گوشی

طریق مردمی ای زاهد این است

[...]

۵ بیت
خیالی بخارایی
 

خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۳

 

مشکل عشق تو بسیار است و ما را دل یکی

نیست تنها دردمندان تو را مشکل یکی

ای دل ار عزم طریق راه عشقت در سر است

این بیابان رهزنی دارد به هر منزل یکی

گر تو را در سر هوای گلستان جنّت است

[...]

۵ بیت
خیالی بخارایی
 

خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۴

 

مشاطّه سر زلف تو ببرید به بازی

تا بیش به مردم نکند دست درازی

گه گه به نیاز دل عشاق نظر کن

ای سرو بهشتی که سراسر همه نازی

چون چنگ نهادیم به پیشت سرِ تسلیم

[...]

۷ بیت
خیالی بخارایی
 

خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۵ - استقبال از همام تبریزی

 

منم و بادیهٔ عشق و دل آگاهی

کس به جایی نرسد جز به چنین همراهی

بیش در خرمنم آتش مزن ای ماه و بترس

که برآید ز منِ سوخته خرمن آهی

سال‌ها شد که به سودای همین بیمارم

[...]

۵ بیت
خیالی بخارایی
 

خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۶

 

نیست در عشق تو سوز من و شمع امروزی

هر دو عمری ست که داریم به هم دلسوزی

تیره شد حال جهانی رخ چون روز نمای

که بود عادت خورشید جهان افروزی

آخر ای شوخ بدین خاتم لعلی که توراست

[...]

۶ بیت
خیالی بخارایی
 

خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۷

 

وصل جمشید طلب تا که به جامی برسی

همره خضر درآ تا به مقامی برسی

آن زمان پی به سراپرده مقصود بری

که در این ره به تمامی، به تمامی برسی

سوسن از دست زبان داد سرِ خوش به باد

[...]

۵ بیت
خیالی بخارایی
 
 
۱
۱۷
۱۸
۱۹
 
تعداد کل نتایج: ۳۷۷