خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۹
ای آینه قدرت بیچون الهی
نور رخت از طرّه شب برده سیاهی
خط بر رخ زیبای تو کفرست بر اسلام
رخسار و سر زلف تو شرعست و مناهی
آن جسم نه جسمست که روحیست مجسّم
[...]
سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲۹
قرآن چه بود مخزن اسرار الهی
گنج حکم و حکمت آن نامتناهی
در صورت الفاظ معانیش کنوزست
وین حرف طلسمیست بر آن گنج الهی
لفظش بقراآت بخوانی و ندانی
[...]
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹۶۸
ای از خط تو زنگ بر آئینه شاهی
تو شاهی و پیش تو بتان جمله سپاهی
آن لب نه زلال است که خمریست بهشتی
آن نقطه نه خال است که سریست آلهی
رویت به غلامی دلم خط به در آورد
[...]
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۸۹
ماهیست نشسته به سر مسند شاهی
می نازد و پیداست از او فرّ الهی
از ملک جهان کام دلت جمله روا باد
در دامن مقصود تو باد آنچه تو خواهی
پشتم به تو گرمست و دلم با غم تو خوش
[...]
قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۷۴
تو شاه جهانی و ندانم که چه شاهی؟
حیران تماشای تو از ماه بماهی
گر ملک و ملک وصف کمالات تو گویند
اسرار کمال تو ندانند کماهی
ای عشق، چه چیزی و ندانم که چه چیزی؟
[...]
قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۷۶
در وصف جمال تو توان گفت که: ماهی
کس وصف جمال تو نداند بکماهی
ای عشق دل افروز، ندانم که چه چیزی؟
هم حشمت و جاه آمدی و پشت و پناهی
دلها همه حیران تو گشتند بیک بار
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۱۲
هرچند کسی علم و هنر دارد و کوشش
باید مدد بخت ز توفیق إلهی
تا بخت نباشد نشود کار کسی راست
ور بخت بود راست شود هر چه تو خواهی
حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۴۶ - قصیده در پند و اندرز و بی وفایی دنیا
هر چند که دنیاست رَه و ما همه راهی
افتاده مرا زورق هستی به تباهی
پوشیده شب ظلمت گیتی، گهرم را
من چشمهٔ حیوانم و هند است سیاهی
یا هست مضیّق تن و من یوسف زندان
[...]
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش دوم » شمارهٔ ۱۰۴
ای کرده تلف عمر گرامی بمناهی
بگذر ز مناهی و مکن بیش تباهی
زین جمله مناهی که نمودی چه ربودی
بنمای چه داری تو ز عرفان الهی
عرفان الهی اگرت نیست چه حاصل
[...]
قاآنی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹
ای روی تو فرخندهترین صنع الهی
در مملکت حسن ترا دعوی شاهی
خورشید بود زیرکلاه تو عجب نیست
گر زانکه کنی دعوی خورشیدکلاهی
خال و خط و زلف و رخ و چشم و مژهٔ تو
[...]
صامت بروجردی » کتاب النصایح و التنبیه » شمارهٔ ۹ - و برای او علیه الرحمه
ای داده به اِجلال تو نام تو گواهی
پی برده به اسرار خداوند کماهی
خاک قدمت زیبده افسر شاهی
مشهور ز انوار رُخَت فر الهی
وصف تو چو اوصاف خدا نامتناهی
[...]
صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مسمطات » مسمط در نعت صدیقه کبری فاطمه زهرا سلام الله علیها
اوصاف خدا از تو هویداست کماهی
علم تو محیط است به معلوم الهی
ذاتت متعالی صفتت نامتناهی
سر تا قدمت آینهٔ طلعت شاهی
عارف قزوینی » تصنیفها » شمارهٔ ۱ - دیدم صنمی
این نیست مگر آینۀ لطف الهی
الهی تو گواهی، خدایا تو پناهی
ملکالشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۷۵ - به مناسبت پیوند مصر و ایران
ای لطف خوشت صیقل آیینهٔ شاهی
روشن دل تو آینهٔ لطف الهی
عالم متغیر، صفتت نامتغیر
دنیا متناهی، هنرت نامتناهی
پروردهٔ آن گوهر پاکی که ز اضداد
[...]
شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۷ - ماه هنرپیشه
تا چند کنیم از تو قناعت به نگاهی
یک عمر قناعت نتوان کرد الهی
دیریست که چون هاله همه دور تو گردم
چون بازشوم از سرت ای مه به نگاهی
بر هر دری ای شمع چو پروانه زنم سر
[...]
شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۸ - ماه سفرکرده
ماها تو سفر کردی و شب ماند و سیاهی
نه مرغ شب از ناله من خفت و نه ماهی
شد آه منت بدرقه راه و خطا شد
کز بعد مسافر نفرستند سیاهی
آهسته که تا کوکبه اشک دل افروز
[...]