در وصف جمال تو توان گفت که: ماهی
کس وصف جمال تو نداند بکماهی
ای عشق دل افروز، ندانم که چه چیزی؟
هم حشمت و جاه آمدی و پشت و پناهی
دلها همه حیران تو گشتند بیک بار
با روی دل افروزی و با چشم سیاهی
مستیم ز روی تو، بهرحال که هستیم
تو ساقی جانها شده در بزم الهی
رحمی بکن، ای دوست، بجان و دل عشاق
عشاق سپاهند و تو سلطان سپاهی
در مجلس عشاق، که اعیان طریقند
هر روز زند عشق، بنو نوبت شاهی
در مجلس مستان بتکلف نتوان بود
در بیشه شیران نتوان شد برباهی
این راه بهستی نتوان رفت، یقینست
از هستی خود دور، اگر رهرو راهی
با زاهد خودبین نکنم قصه عرفان
قاسم ندهد سر الهی بملاهی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به وصف زیبایی و جاذبه معشوق میپردازد و او را همچون ماهی میداند که وصفش ممکن نیست. عشق را به عنوان نیرویی دلافروز معرفی میکند که برای دلها حیاتبخش است و به آنها آرامش میدهد. شاعر از حال مستی و نشئگی خود در حضور معشوق صحبت میکند و از او درخواست رحمت دارد، چرا که عاشقان مانند سپاهیان تحت سلطه و قدرت او هستند. به این ترتیب، او عشق را به عنوان شاهی که همیشه در مجلس وجود دارد، معرفی میکند و به این نکته میپردازد که در جمع عاشقان نمیتوان درگیر تظاهر یا ریا شد. در نهایت، او به دشواری رسیدن به حقیقت اشاره میکند و از ارتباط با زاهدان خودبین و بیاطلاع از عشق حقیقی پرهیز میکند.
هوش مصنوعی: در توصیف زیبایی تو میتوان گفت که هیچکس به اندازه ماه نمیتواند زیباییات را توصیف کند.
هوش مصنوعی: ای عشق روشنگر دل، نمیدانم که چه چیزی باعث جذابیت تو شده است؟ هم مقام و منزلت داری و هم حامی و پشتیبان.
هوش مصنوعی: دلها به یکباره به خاطر چهره دلنشین و چشمان تیرهات دچار شگفتی و سردرگمی شدند.
هوش مصنوعی: ما از زیبایی تو سرمست و شادابیم، در هر شرایطی که باشیم. تو، ای ساقی، جانها را در محفل آسمانی خود سیراب میکنی.
هوش مصنوعی: ای دوست، به من رحم کن، زیرا جان و دل عاشقان در خطر است. عاشقان مانند یک سپاه قدرتمند هستند و تو نیز فرمانروای این سپاه محسوب میشوی.
هوش مصنوعی: در محفل عاشقان که افراد باارزش و بزرگ حضور دارند، هر روز عشق را به تصویر میکشند و عشق همچون پادشاهی به نوبت خود در دلها مینشیند.
هوش مصنوعی: در جمع افرادی که خوشگذران و شاداب هستند، نمیتوان به زور جا گرفت و در جمع شیرها نمیتوان به آسانی بر ببرها تسلط پیدا کرد.
هوش مصنوعی: این مسیر بهشتی قابل پیمایش نیست، زیرا اگر کسی بخواهد در این راه گام بردارد، قطعاً از وجود و هستی خود فاصله میگیرد.
هوش مصنوعی: من داستان عرفان را با زاهدی که فقط به خود اهمیت میدهد، بیان نخواهم کرد؛ زیرا او نمیتواند به درستی معانی عمیق الهی را درک کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای آینه قدرت بیچون الهی
نور رخت از طرّه شب برده سیاهی
خط بر رخ زیبای تو کفرست بر اسلام
رخسار و سر زلف تو شرعست و مناهی
آن جسم نه جسمست که روحیست مجسّم
[...]
قرآن چه بود مخزن اسرار الهی
گنج حکم و حکمت آن نامتناهی
در صورت الفاظ معانیش کنوزست
وین حرف طلسمیست بر آن گنج الهی
لفظش بقراآت بخوانی و ندانی
[...]
ای از خط تو زنگ بر آئینه شاهی
تو شاهی و پیش تو بتان جمله سپاهی
آن لب نه زلال است که خمریست بهشتی
آن نقطه نه خال است که سریست آلهی
رویت به غلامی دلم خط به در آورد
[...]
ماهیست نشسته به سر مسند شاهی
می نازد و پیداست از او فرّ الهی
از ملک جهان کام دلت جمله روا باد
در دامن مقصود تو باد آنچه تو خواهی
پشتم به تو گرمست و دلم با غم تو خوش
[...]
تو شاه جهانی و ندانم که چه شاهی؟
حیران تماشای تو از ماه بماهی
گر ملک و ملک وصف کمالات تو گویند
اسرار کمال تو ندانند کماهی
ای عشق، چه چیزی و ندانم که چه چیزی؟
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.