گنجور

عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۴

 

از دولت عشق است به من بر دو موکل

هر دو متقاضی به دو معنی نه به همتا

این وصف دلارام تقاضا کند از من

وان باز کند مدح جهاندار تقاضا

عنصری
 

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱

 

ای قبهٔ گردندهٔ بی‌روزن خضرا

با قامت فرتوتی و با قوت برنا

فرزند توایم ای فلک، ای مادر بدمهر

ای مادر ما چونکه همی کین کشی از ما؟

فرزند تو این تیره تن خامش خاکی است

[...]

ناصرخسرو
 

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶

 

آن چیست یکی دختر دوشیزهٔ زیبا

از بوی و مزه چون شکر و عنبر سارا

زو بوسه بیابی اگر او را بزنی کارد

هر چند تو با کارد بُوی آن تنِ تنها

چون کارد زدیش آنگه پیش تو بیفتد

[...]

ناصرخسرو
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۱ - در مدح ابونصر محمد ( مملان )

 

خواهند ز فریاد یکی رسته ز فریاد

واسلام ز زنهار یکی یافته زنهار کذا

قطران تبریزی
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹ - هم در مدح او

 

تا از بر من دور شد آن لعبت زیبا

از هجر نیم یک شب و یک روز شکیبا

بس شب که به یک جای نشستیم و همه شب

زو لطف و لطف بود وز من ناله و نینا

ای آن که تو را زهره و مه نیست همانند

[...]

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱ - مدیح ابوالفرج نصر بن رستم

 

پیش آر کزو گوهر تن گردد پیدا

هر کس که ازو خورد شود خرم و شیدا

مردم نکند یاد بدو انده فردا

پس این همه از قوت او گیرد بالا

مسعود سعد سلمان
 

امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱

 

با نصرت و فتح و ظفر و دولت والا

بنگر علم شاه جهان بر سر بالا

لشکر شده آسوده و تِرمَذ شده ایمن

نصرت شده پیوسته و دولت شده والا

فتح آمده و تهنیت آورده جهان را

[...]

امیر معزی
 

امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۸

 

باز آمد و آورد خزان لشکر سرما

بشکست و هزیمت شد از او لشکر گرما

آری چو فلَک بند خزان را بگشاید

بندد در گرما و گشاید در سرما

گه باد گشاید صفت دیبهٔ زَربَفت

[...]

امیر معزی
 

قوامی رازی » دیوان اشعار » شمارهٔ ۹۰ - در غزل است

 

تا کرده ام ای دوست به عشق تو تولا

شد رنج و بلای دلم آن قامت و بالا

شایند تو را جان و روان بنده و چاکر

زیبند تو را حور و پری خادم و مولا

با طلعت میگونی و با دولت میمون

[...]

قوامی رازی
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۶

 

لب را تو به هر بوسه و هر لوت میالا

تا از لب دلدار شود مست و شکرخا

تا از لب تو بوی لب غیر نیاید

تا عشق مجرّد شود و صافی و یکتا

آن لب که بود کون خری بوسه‌گه او

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۸

 

ای از نظرت مست شده اسم و مسمّا

ای یوسف جان گشته ز لب‌های شکرخا

ما را چه از آن قصّه که گاو آمد و خر رفت؟

هین وقت لطیف است از آن عربده بازآ

ای شاه تو شاهی کن و آراسته‌کن بزم

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » دوازدهم

 

من دم نزنم، لیک دم نحن نفحنا

در من بدمد، ناله رسد تا به ثریا

این نای تنم را چو ببرید و تراشید

از سوی نیستان عدم عز تعالا

دل یکسر نی بود و دهان یکسر دیگر

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » سی‌و دوم

 

ای مست شده از نظرت اسم و مسما

وی طوطی جان‌گشته ز لبهات شکرخا

ما را چه ازین قصه که گاو آمد و خر رفت

هین وقت لطیفست، از آن عربده بازآ

ای شاه تو شاهی کن و آراسته کن بزم

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » دوازدهم

 

ترجیع سوم آمد و گفتی تو خدایا

« بر گم شده مگری که مرا هست عوضها »

مولانا
 

ابن یمین » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۶ - ایضاً له مخمس در مدح علاءالدین محمد

 

زمین بوس من عرضه دار ایصبا

مبادا بجز مستجاب این دعا

بامید الطاف بی منتها

برین لطف واجب بود شکرها

مباد از تو اقبال هرگز جدا

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ١٠ - مستزاد

 

با جمع بتان صحبت سنگین چه خوش آید

در گلشن زیبا

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ١٠ - مستزاد

 

در کاسه زر باده رنگین چه خوش آید

همچون گل رعنا

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ١٠ - مستزاد

 

جان باختن از عاشق مسکین چه خوش آید

در وقت تماشا

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ١٠ - مستزاد

 

با لاله و نسرین و ریاحین چه خوش آید

در جانب صحرا

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ١٠ - مستزاد

 

بیهوش از آن شربت شیرین چه خوش آید

بی ساغر صهبا

ابن یمین
 
 
۱
۲
۳
۶
sunny dark_mode