گنجور

سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۸

 

با کاروان مصری چندین شکر نباشد

در لعبتان چینی زین خوبتر نباشد

این دلبری و شوخی از سرو و گل نیاید

وین شاهدی و شنگی در ماه و خور نباشد

گفتم به شیرمردی چشم از نظر بدوزم

[...]

سعدی
 

سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۹

 

ما ترک سر بگفتیم، تا دردسر نباشد

غیر از خیال جانان، در جان و سر نباشد

در روی هر سپیدی، خالی سیاه دیدم

بالاتر از سیاهی، رنگی دگر نباشد

رنگ قبول مردان، سبز و سفید باشد

[...]

سعدی
 

همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۵۹

 

جان را به جای زلفت جای دگر نباشد

زین منزل خوش او را عزم سفر نباشد

جانا دلم ربودی گویی خبر ندارم

در زلف خود طلب کن زانجا به در نباشد

رویی و صد لطافت چشمی و جمله آفت

[...]

همام تبریزی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۱۸

 

ما را ز کوی جانان عزم سفر نباشد

بی عمر زندگانی کس را بسر نباشد

وصف دهان شیرین می گویم و ندانم

در وصف او چه گویم کان مختصر نباشد

زلف ترا به هر سو باد افگند ازان رو

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۶

 

مردان این قدم را باید که سر نباشد

مرغان این چمن را باید که پر نباشد

آن سر کشد درین کو کز خود برون نهد پی

وان پا نهد درین ره کش بیم سر نباشد

در راه عشق نبود جز عشق رهنمائی

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۴

 

شام شکستگانرا هرگز سحر نباشد

وز روز تیره روزان تاریکتر نباشد

هر کو ز جان بر آمد از دست دل ننالد

وانکو ز پا در آمد در بند سر نباشد

پیر شرابخانه از باده ی مغانه

[...]

خواجوی کرمانی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۵

 

ما را به جز خیالت، فکری دگر نباشد

در هیچ سر خیالی، زین خوبتر نباشد

کی شبروان کویت آرند ره به سویت

عکسی ز شمع رویت، تا راهبر نباشد

ما با خیال رویت، منزل در آب دیده

[...]

سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۶۱

 

شاها مرا به اسبی موعود کرده بودی

در قول پادشاهان قیلی مگر نباشد

اسبی سیاه پیرم دادند و من برآنم

کاندر جهان سیاهی زان پیرتر نباشد

آن اسب باز دادم تا دیگری ستانم

[...]

سلمان ساوجی
 

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۵

 

ما بید بوستانیم، ما را ثمر نباشد

مردود دوستانیم از ما بتر نباشد

از لب برون نیاید آواز عشقبازان

پرواز مرغ بسمل جز زیر پر نباشد

تاراج دیدگانند آوارگان معشوق

[...]

نظیری نیشابوری
 

کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۰

 

کم بختی هنرمند نقص هنر نباشد

گر رشته نارسا شد عیب گهر نباشد

آزاد از تعلق چون نخل در خزان باش

زر را بخاک افشان سائل اگر نباشد

شیرازه بند الفت نبود بغیر نسبت

[...]

کلیم
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۳۸۴

 

اشکم نمی کشد پای، از راه کوچه گردی

طفلی که خودسر افتاد، چون دربدر نباشد؟

پرواز نیستی را، در کار نیست بالی

سیماب در پریدن، محتاج پر نباشد

سختی کش جهان را، راحت رسد ز عقبی

[...]

طغرای مشهدی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۸۷

 

رمز آشنای معنی هر خیره‌سر نباشد

طبع سلیم فضل است ارث ‌پدر نباشد

غفلت بهانه‌مشتاق خوابت فسانه‌مایل

بر دیده سخت ظلم است ‌گر گوش ‌کر نباشد

افشای راز الفت بر شرم واگذار‌ید

[...]

بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۸۸

 

مکتوب شوق هرگز بی‌نامه‌بر نباشد

ما و ز خویش رفتن قاصد اگر نباشد

هرجا تنید فطرت یک حلقه داشت‌ گردون

در فهم پرگار حکم دو سر نباشد

خاشاک را در آتش تاکی خیال پختن

[...]

بیدل دهلوی
 

قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۷

 

آن را که داغ عشقش پا تا به سر نباشد

در دهر چون نهالی است کان را ثمر نباشد

از درد شام هجران دردی بتر نباشد

بالاتر از سیاهی رنگ دگر نباشد

جام شراب ساقی ما را نمی‌کند مست

[...]

قصاب کاشانی
 

سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۹

 

مانند کوی جانان کوی دگر نباشد

جنت اگر چه خوب است ز این خوبتر نباشد

دیدم به چشم حیرت در چشمهٔ تحیر

آن گوهری که مثلش در بحر و بر نباشد

اشعار خواجهٔ ما یکدست می نماید

[...]

سعیدا
 
 
sunny dark_mode