نسیمی » دیوان اشعار فارسی » اضافات » شمارهٔ ۲ - مستزاد
بیچاره نسیمی چو از این چاره فنا شد
ناچار فراقت
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » اشعار ترکیبی » شمارهٔ ۱۰ - مستزاد
شیرین بلطافت شد اگر خسرو خوبان
لیلی بملاحت
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » اشعار ترکیبی » شمارهٔ ۱۰ - مستزاد
دیروز که در بند وفا بودی و یاری
می بود بدستت
اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۵
ای برده سبق از همه خوبان به ملاحت
در حسن ربودی زبتان گوی لطافت
هرکس که سر از دولت عشق تو به پیچد
حقا که نه بیند بجهان روی سعادت
کس را نرسد گوهر معنی به بیان سفت
[...]
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش پنجم - قسمت دوم
چو گوهر پاک دارد، مردم پاک
کی آلوده شود در دامن خاک
گل سرشوی از این معنی که پاک است
به سر بر میکنندش گرچه خاک است
شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش پنجم
من از تو مثل گشتم و یعقوب زیوسف
در هیچ زمان مهر و وفا ننگ نبوده است
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش دوم - قسمت اول
گفتی خبر دوست شنیدی چه شدت حال
این ها زکسی پرس که از خود خبری داشت
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش چهارم - قسمت دوم
تا بدرد ناامیدی مانده ام دانسته ام
قدر آن ذوقی که دل در انتظار یار داشت
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۴۸۱
غافل کند از کوتهی عمر شکایت
شب در نظر مردم بیدار، بلندست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۵۱
عشق است که اکسیر بقا خاک در اوست
از هر دو جهان سیر شدن ماحضر اوست
عشق است همایی که سعادت نظر اوست
افشاندن بال از دو جهان بال و پر اوت
هر چند ندارد صدف آن گوهر نایاب
[...]
فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹
گنج ابدی پیروی حق و عبادت
مفتاح در خیر نمازی بجماعت
معنای نمازست حضور دل و اخیات
زنهار بصورت مکن ایدوست قناعت
راضی مشو از بندگی تا ننمائی
[...]
فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱
جانها به کف و منتظر وعده دیدار
ای شاهد قدسی بگشا بند نقابت
فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۲۷
فیض از در تو دور شد از شومی اعدا
عصیان دگری کرده و بر ماست غرامت
فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۳۳
در صومعه و خانقه و خلوت و مسجد
جائی نتوان یافت که دستی به دعا نیست
فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱
جانها به کف و منتظر وعده دیدار
ای شاهد قدسی بگشا بند نقابت
فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۲۷
فیض از در تو دور شد از شومی اعدا
عصیان دگری کرده و بر ماست غرامت