انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۸۴
شعر تر و خوب بنده گوید
انعام نصیب غیر باشد
این رسم نو آمدست امسال
ان شاء الله که خیر باشد

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۳۸ - اجازت خواهد
ای شاه ز نقدها که باشد
در کیسهٔ صبح و شام موجود
در کیسهٔ عمر انوری نیست
الا نفسی سه چار معدود
وان نیز به بند و مهر او نیست
[...]

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۴۵ - حضور دوستی را خواهد
جاییست نشسته چاکر تو
جایی که درو طرب افزاید
با مطربهای چو ماه تابان
چنگی تر و خوش همی سراید
اسباب نشاط جمله داریم
[...]

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۵۴ - در مرثیه
در مرثیهٔ موئیدالدین
هرکس اثری همی نماید
گفتم که تشبهی کنم نیز
باشد که تسلیی فزاید
لیکن پس از آن جهان معنی
[...]

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۶۶ - در عذر تقصیر نرفتن پیش ممدوح
گر بنده به خدمتت نیامد
زو منت بی شمار میدار
ور یک دو سه روز کرد تقصیر
در خدمت تو عبث مپندار
زیرا که تو کعبه جلالی
[...]

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۹۶ - درمرثیه
آن خواجه کز آستین رغبت
دست کرم بزرگوارش
برداشت زخاک عالمی را
در خاک نهاد روزگارش
ننشست نظیر او ولیکن
[...]

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۹۷ - مطایبه به محبوب کند
شعرم به همه جهان رسیدست
مانند کبوتران مرعش
شوخ آن باشد که وقت پاسخ
ما را بدهد جواب ناخوش
شکر ز لبش چو خواستم گفت
[...]

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۴۲
در آینه چون نگاه کردم
یک موی سفید خود بدیدم
زاندیشهٔ ضعف و وهم پیری
در آینه نیز ننگریدم
امروز به شانهای از آن موی
[...]

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۷۳ - از زبان پسران میرداد که یکی طوطی به یک ملقب به ناصرالدین و دیگر عضدالدین است گفته و آنها را ستایش کرده است
گیتی به سر سنان گشادیم
پس از سر تازیانه دادیم
ملک همه خسروان گرفتیم
سد همه دشمنان گشادیم
بنیاد جهان اگر کهن بود
[...]

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۰۸ - در ذم فتوحی شاعر
ای بر در بامداد پندار
فارغ چو همه خران نشسته
نامت به میان مردمان در
چون آتشی از چنار جسته
ما را فلک گزاف پیشه
[...]

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۲۱ - در طلب سرکه و آبکامه
ای حکم ترا قضای یزدان
داده چو قدر گشادنامه
تو عمدهٔ ملکی و ممالک
لوحست و کفایت تو خامه
در خاک نهاده آب و آتش
[...]

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۲۴ - شراب خواهد
ای بر سر سروران یگانه
بحر کرم تو بیکرانه
سیمرغ جلالت تو کرده
بر قبهٔ عرش آشیانه
میگیر جهان به روی خنجر
[...]

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۳۲ - شراب خواهد
ای مقصد کشور چهارم
در نیک و بد آستانهٔ تو
وی رفعت آسمان هفتم
باطل شده در زمانهٔ تو
بر شاخ وجود بنده مرغیست
[...]

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۷۴ - معما
ای رای ملک شه معظم
مهپرور سالبخش ثانی
ای کرده کلیموار عدلت
آبان خدای را شبانی
حقا که شوی به مهر مه بر
[...]

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۷۵ - در حسب حال
گویند که چیست حاصل تو
ای بیحاصل ز زندگانی
گویم خطکی و بیتکی چند
از نعمتهای این جهانی
خطی نه چنین چنانکه باید
[...]

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۷۹ - در موعظه
پیشی ز هنر طلب نه از مال
اکنون باری که میتوانی
هان تا به خیال بد چو دونان
در حال حیوة این جهانی
افزون نکنی برانچه داری
[...]
