گنجور

شاه نعمت‌الله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۷۰

 

اما زان رو که حضرت اوست

نه عام و نه خاص باشد ای دوست

شاه نعمت‌الله ولی
 

جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۵ - در معنی عشق صادقان و صدق عاشقان

 

لیکن از دوست فرق تا دوست

افزون باشد ز مغز تا پوست

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۴۳ - جواب نوشتن مجنون نامه لیلی را

 

آن را که تو دوست داری ای دوست

گر دوست ندارمش نه نیکوست

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۵۶ - در بی وفایی عالم و سرعت زوال حیات فانی

 

مغزت یابد رهایی از پوست

از پوست جدا تو مانی و دوست

جامی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۹ - مثنوی در مرگ حیرتی شاعر

 

در شوخی طبع معصیت دوست

کالایش مرد را سبب اوست

محتشم کاشانی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۹ - مثنوی در مرگ حیرتی شاعر

 

جنت به بها نمی‌دهد دوست

اما به بهانه شیوهٔ اوست

محتشم کاشانی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۹ - مثنوی در مرگ حیرتی شاعر

 

کان دلشده هم گدای این کوست

مداح علی و عترت اوست

محتشم کاشانی
 

رضی‌الدین آرتیمانی » ترجیع بند

 

ابدال صفت خزیده در پوست

کوبم در دشمنان که یا دوست

از دشمن و دوست نیست باکم

چون دشمن و دوست هر چه هست اوست

بر پوست زن و سری بدر کن

[...]

رضی‌الدین آرتیمانی
 

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۱ - تبع ترجیع بند شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی مذیل به مدح ابوالفتح بهادر عبدالرحیم خان بن بیرام خان گفته شده

 

هرجا خوش و ناخوشیست نیکوست

یا شادی اوست یا غم اوست

گر سر ننهم چه چاره سازم

گردن به کمند زلف بدخوست

از طبع نمی‌رود به شمشیر

[...]

نظیری نیشابوری
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱ - مدح حسن‌خان شاملو

 

ملزم نه اگر ز حجت اوست

گفتی گل هر دو کون خودروست

فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱ - مدح حسن‌خان شاملو

 

آری ملک الملوک فضل اوست

او مغز و عقول جملگی پوست

فصیحی هروی
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode