گنجور

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۳

 

یعقوب صفت، مباش رنجور؛

کان یوسف مانده از پدر دور

آذر بیگدلی
 

رفیق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۷

 

زان نور دو دیده تا شوم دور

شد دور زهر دو دیده ام نور

ای کشور مهر از تو ویران

ای خطه ی جور از تو معمور

تا چند من و رقیب باشیم

[...]

رفیق اصفهانی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۰

 

در چشمهٔ خضر شعلهٔ طور

یا روی تو می‌نماید از دور

بخت من و مقدم تو هیهات

این بس که تو را ببینم از دور

سلطانی و خانمان درویش

[...]

نشاط اصفهانی
 

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۵۵۶

 

ای چشم بدان زدیدنت دور

ظلم است فراق ظلمت و نور

ما چشم بدیگران نداریم

وقف است نظر بروی منظور

در حشر که نوبت نشور است

[...]

آشفتهٔ شیرازی
 

افسر کرمانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۱

 

پرورده نهان به مشک و کافور

در شهپر زاغ بیضه نور

دارد مه نو عیان به غبغب

کافور به ساتکین بلور

ماه تو که شرم روی مهر است

[...]

افسر کرمانی
 

صامت بروجردی » کتاب النصایح و التنبیه » شمارهٔ ۱ - ترکیب بند

 

(چون صامت) از این جهان پرشور

رفتیم و شدیم ساکن گور

صامت بروجردی
 

الهامی کرمانشاهی » گزیدهٔ منظومهٔ «حسن منظر» » شمارهٔ ۳ - در منقبت گوید

 

خاصه ملکی ز دیده مستور

در هر دل ازو طلیعه ی نور

الهامی کرمانشاهی
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۵

 

ای مفخر دودمان تیمور

ای سوره فضل و آیت نور

این بنده از آن درخت سرسبز

در صبح سپید و شام دیجور

اندر پی اقتباس نورم

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۸۵

 

اندر پی اقتباس نورم

همچون موسی ز نخله طور

اخلاص مرا به حضرت خود

دانی که عیان بود نه مستور

مهر تو درون سینه من

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸ - بمناسبت تاجگذاری ۱۳۳۲

 

وز شوق تو برکشیده شاپور

کتف عربان بزخم ساطور

ادیب الممالک
 
 
۱
۶
۷
۸
sunny dark_mode