گنجور

 
الهامی کرمانشاهی

ویژه ملک ممالک عشق

آن مرشد و پیر سالک عشق

داماد و پسر عم پیمبر

مولای جهان ولیّ داور

شاه دو سرا علی عالی

آیینه ی ذات لایزالی

مرد افکن بدر و میر صفین

صاحب علم و سپهبد دین

آن دست گره گشای یزدان

سلطان انام و شاه مردان

آدم ز تراب و بوتراب اوست

پوری که طفیل اوست باب اوست

زو اطلس چرخ دیده تزیین

خود کرده به بر لباس پشمین

دیده یم و کان ازو بضاعت

خود کرده به نان جو قناعت

برپا شده دین ز ذوالفقارش

وز یازده پور تاجدارش

هر یک به سریر احمدی شاه

بر جای پدر خلیفة الله

خاصه ملکی ز دیده مستور

در هر دل ازو طلیعه ی نور

نام آمده صاحب الزمانش

در قبضه زمین و آسمانش

الهامی ازین ده و دو سرور

یک بنده بود درود گستر