جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » قطعات » شمارهٔ ۱۸
هر چند شود عدو زبونت
سررشته حزم را مکن گم
چون مار فتد به زیر پایت
پا بر سرمار نه نه بر دم
جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » قصاید » شمارهٔ ۹ - وایضا له
ای ماه نوت تراشه سم
بر سنبله داسه بسته از دم
بر سم تو آن نه نعل و میخ است
شد پی سپرت هلال وانجم
با پویه تو چو گوی کرده
[...]
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۴ - پایه معراج سخن را از قمه عرش گذرانیدن و به اول درجه از درجات معارج قدر او صلی الله علیه و سلم رسانیدن
برتر بودش سپهر کن سم
از نعل هلال و میخ انجم
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۴ - پایه معراج سخن را از قمه عرش گذرانیدن و به اول درجه از درجات معارج قدر او صلی الله علیه و سلم رسانیدن
کردی همه کاینات را گم
چون قطره به موجخیز قلزم
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۶ - در سبب نظم این کتاب و باعث ترتیب این خطاب
نی نی غرقم به موج قلزم
از خاک چرا کنم تیمم
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۱۲ - رفتن مجنون روز دیگر به قبیله لیلی و ملاقات کردن باوی و به جهت ازدحام اغیار مجال سخن نایافتن
القصه دو دوست گشته همدم
کردند اساس عشق محکم
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۱۴ - در محک امتحان زدن لیلی نقد محبت مجنون را و تمام عیار بیرون آمدن آن
با هر که نه قیس در تبسم
با هر که نه قیس در تکلم
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۱۵ - عهد وفا بستن لیلی با مجنون و تأکید کردن آن به سوگندان گوناگون
روشن کن این بلند طارم
از شمع مه و چراغ انجم
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۱۷ - خبر یافتن پدر مجنون از عشقبازی وی با لیلی و نصیحت کردن در آن باب
لیلی چو ز مهر من زند دم
از کین قبیله کی خورم غم
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۱۸ - دلالت کردن بزرگان بنی عامر پدر مجنون را به آنکه یکی از معشوقان قبیله عرب را به نکاح مجنون درآرد تا آتش سودای او فرو نشیند
طبعم به تو شاد و سینه خرم
حالم ز جدایی تو درهم
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۱۸ - دلالت کردن بزرگان بنی عامر پدر مجنون را به آنکه یکی از معشوقان قبیله عرب را به نکاح مجنون درآرد تا آتش سودای او فرو نشیند
عم تو که هست نقطه غم
از صفحه روزگار او کم
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۱۹ - غمازی کردن غمازان پیش لیلی که مجنون عهد دیگر کرده است و دختر عم را به عقد نکاح درآورده است
از قصه قیس و دختر عم
در مجلس دوستان محرم
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۱۹ - غمازی کردن غمازان پیش لیلی که مجنون عهد دیگر کرده است و دختر عم را به عقد نکاح درآورده است
امروز وی است و دختر عم
آسوده جگر ز نشتر غم
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۱۹ - غمازی کردن غمازان پیش لیلی که مجنون عهد دیگر کرده است و دختر عم را به عقد نکاح درآورده است
کرد از غم و درد دست و پا گم
دردی نوشید از اول خم
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۲۰ - رفتن مجنون پیش لیلی و به بانگ زاغ فال نیکو گرفتن و نذر کردن که اگر دیدار لیلی میسر گردد یک حج پیاده بگزارد
گر عمر بود دگر بیابم
با پا روم و به سر بیایم
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۲۲ - واقف شدن قبیله لیلی از عشق مجنون با وی و منع کردن وی از ملاقات با لیلی
دیوار چو سست شد ز یک نم
از یک دو نم دگر شود خم
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۲۲ - واقف شدن قبیله لیلی از عشق مجنون با وی و منع کردن وی از ملاقات با لیلی
از محنت روزگار بی غم
از هر چه رسد ز یار خرم
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۲۴ - رفتن مجنون به خانه بیوه زنی که در همسایگی لیلی می بود و منع کردن پدر لیلی آن بیوه زن را از آنکه مجنون را در خانه خود گذارد
این بس که به خانه ات نشینم
ربع و طللش ز دور بینیم
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۲۵ - خشم گرفتن پدر لیلی از مجنون به جهت آمدن وی به خانه همسایه لیلی و به دادخواهی به درگاه خلیفه رفتن و سوگند خود را که پیش ازین مذکور شد راست کردن
از بس که زند ز عشق او دم
آوازه او گرفت عالم