جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۷ - در ذکر بعضی رفتگان از دایره مال و سال و دعای بعضی مرکزنشینان نقطه حال
رو تافتگان ز خودپرستی
ره یافتگان به سر هستی
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۸ - آغاز سلسله جنبانی داستان عشق لیلی و مجنون که آن سر دفتر پردگیان حجله جمال و عفت بود و این سر حلقه زنجیریان عشق و محبت
گه ره سوی چشمه سار جستی
وز چشمه دل غبار شستی
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۱۴ - در محک امتحان زدن لیلی نقد محبت مجنون را و تمام عیار بیرون آمدن آن
با من بودی به من نشستی
با من ز سخن دهن نبستی
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۲۱ - رفتن مجنون به حج بعد از اجازت خواستن از لیلی
در انجمن عرب نشستی
بازار همه عجم شکستی
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۲۵ - خشم گرفتن پدر لیلی از مجنون به جهت آمدن وی به خانه همسایه لیلی و به دادخواهی به درگاه خلیفه رفتن و سوگند خود را که پیش ازین مذکور شد راست کردن
آتش نزند به عود هستی
نامش نکند سرود مستی
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۳۴ - شنیدن خلیفه آوازه مجنون را در عشقبازی و شعرپردازی و طلب داشتن وی
بر زنده جفای زیر دستی
باشد همه از برای هستی
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۳۴ - شنیدن خلیفه آوازه مجنون را در عشقبازی و شعرپردازی و طلب داشتن وی
شد تنگ بر او فضای هستی
دیوانگیش گرفت و مستی
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۳۸ - شنیدن مجنون شوهر کردن لیلی را و اضطراب نمودن وی از آن
در بادیه هر کجا نشستی
نامش بر ریگ نقش بستی
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۳۹ - زیادت شدن اندوه مجنون از شوهر کردن لیلی و از انسیان بگسستن و با وحشیان پیوستن
چون بر سر تخت خود نشستی
گردش دد و دام حلقه بستی
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۵۵ - صفت خزان و فرو ریختن برگ جمال لیلی از شاخسار حیات و وصیت کردن که وی را در زیر پای مجنون به خاک کنند
چون روزنه را به گل ببستی
در ظلمت آب و گل نشستی
جامی » بهارستان » روضهٔ هفتم (در شعر و بیان شاعران) » بخش ۳۱ - آذری اسفراینی، کاتبی نیشابوری و امیرشاهی سبزواری
چون گوی سپهر گرد بستی
میدان میدان چو گوی جستی
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۹۳
با دختر رز دگر نشستی
پیمان خدای را شکستی
دنبال هوای نفس رفتی
سررشته عهد را گسستی
گر توبه ترا شکسته می بود
[...]
حزین لاهیجی » مثنویات » تذکرة العاشقین » بخش ۱ - مثنوی تذکرهٔ العاشقین
صعب است رَهِ خطیر هستی
گردد سپری، مگر به مستی
حزین لاهیجی » مثنویات » تذکرة العاشقین » بخش ۶ - در مدح جدّش شیخ زاهد گیلانی سروده است
بر ابر به تشنگان هستی
کرده کف تو چو پیش دستی
حزین لاهیجی » مثنویات » تذکرة العاشقین » بخش ۸ - اندرز به شاه صفوی
غره مشو از فراخ دستی
رنج است گران خمار مستی
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۵۵ - مجمر اصفهانی رَحْمَةُ اللّهِ عَلَیه
صد پرده اگر به روی بستی
پیداتر از آن شدی که هستی
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۵۵ - مجمر اصفهانی رَحْمَةُ اللّهِ عَلَیه
در هم شکن سپاه هستی
ویران کن ملک خودپرستی
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۶۰ - نادری کازرونی
ای در تو نیازمند هستی
بر تو رخ هر بلند و پستی
بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۴۱
نه چون چشم تو دیدم چشم مستی
نه همچون پشت دستت پشت دستی
سوی بتخانه گر افتد گذارت
کندکی بت پرستی بت پرستی
کند درعشقت ار کس نیست خود را
[...]