گنجور

عرفی » قصیده‌ها » شمارهٔ ۴ - در نعت پیغمبر اسلام «ص»

 

ای برزده ، دامن بلا را

سر در پی خویش داده ما را

چون در ره مردمی نهی پای

از کوچه ما طلب وفا را

یادم نکنی و هیچ گه من

[...]

عرفی
 

فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲

 

وصف تو چه میکنم نگارا

آن وصف بود ثنا خدا را

از باده کیست نرگست مست

رویت زکه دارد این صفا را

شمشاد ترا که داد رفتار

[...]

فیض کاشانی
 

فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳

 

یارا یارا ترا چه یارا

تا دل بربایی اذکیا را

این دلبری از تو نیست بالله

این فتنه ز دیگری‌ست یارا

آنکس‌که نگاشته است نقشت

[...]

فیض کاشانی
 

حزین لاهیجی » مثنویات » تذکرة العاشقین » بخش ۱ - مثنوی تذکرهٔ العاشقین

 

سدکن ره ناله ای، خدا را

بی پرده کن، آتشین نوا را

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » مثنویات » تذکرة العاشقین » بخش ۱ - مثنوی تذکرهٔ العاشقین

 

مگذار به حال خویش ما را

سر کن رَهِ دلکشی، خدا را

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » مثنویات » تذکرة العاشقین » بخش ۱۱ - مناجان

 

دریاب حزین بی نوا را

محروم مکن کهن گدا را

حزین لاهیجی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » ترجیع بند

 

ای کرده شعار خود جفا را

نشناخته از جفا وفا را

بیگانه نواز گشته چندان

کز چشم فگنده آشنا را

شکرانه آنکه در وصالی

[...]

آذر بیگدلی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۳

 

سوکت بخشد بسور جا را

جغدت دهد آشیان، هما را

آذر بیگدلی
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۲

 

ای آنکه طلب کنی خدا را

آئینه حق شناس ما را

رندانه در آتو در خرابات

جامی بکش و ببین صفا را

پشمینه زهد را قبا کن

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۵

 

بردار ز رخ نقاب یارا

مگذار بدل حجاب ما را

باری چه شود بشکر شاهی

بنوازی اگر دمی گدا را

اسرار نهان ز مهرت ای جان

[...]

نورعلیشاه
 

خالد نقشبندی » مخمسات » شماره ۱

 

خالد ز دو دیده خون سارا

می بار نهان و آشکارا

زان ابر نهال مدعا را

شاداب همی نما خدا را

خالد نقشبندی
 

حکیم سبزواری » دیوان اشعار » ترجیع‌بند

 

از جام صفا می بقا را

زانسان نخوری که خون ما را

بندیش ز داوری فردا

امروز ز حد مبر جفا را

تو آینهٔ جهان نمائی

[...]

حکیم سبزواری
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیب بند من واردات القلبیه فی معرفه الالهیه

 

چشمی که ندیده روی ما را

بیند بکدام رو خدا را

ای آنکه ندیده ییش در عرش

کن سجده جناب قدس ما را

در خانه ماست زود زن دست

[...]

صفای اصفهانی
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۱۶ - هدیۀ دوست

 

وان دو دگر از ره مدارا

یک ماه ندیم بود ما را

ملک‌الشعرا بهار
 
 
۱
۲
sunny dark_mode