گنجور

فصیحی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۱

 

قوت جگرت ز جوش بستان

روزی لب از خروش بستان

سرتاسرت ار چو گل زبانست

بفروش و لب خموش بستان

داد دل رهروان به آهی

[...]

فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۴

 

ساقی به سودا جام رو کن

تسخیر ولایت سبو کن

بی گل چو حباب خانه‌ها ساز

دیوار و درش ز آبرو کن

خمیازه صبح دیرمان شد

[...]

فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۲ - گلایه

 

ای زبده دودمان دولت

جان زنده به تو چو مغز از هوش

تو نشئه‌ی خانه‌زاد قدسی

ای از تو شراب فیض در جوش

اینک صف قدسیان به گردت

[...]

فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۴ - در مذمت کوفته

 

دی کوفته نام طعمه‌ای ساخت

زیبا و لطیف شکل و مطبوع

آورد که ما گرسنگان را

آب افشاند بر آتش جوع

خوردیم ولیک برنخوردیم

[...]

فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۷ - نویسم

 

گفتم که بیاض دوستان را

طغرای سواد جان نویسم

در مدحت هر رقم که بینم

ز اعجاز جهان جهان نویسم

خاکی که بر آن رقم فشانم

[...]

فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۹ - ماده تاریخ دیگر

 

ای نسخه کارگاه مانی

فهرست کتاب کامرانی

چون کعبه سرآمد زمینی

چون مهر چراغ آسمانی

نی شاهدی و چو شاهد شوخ

[...]

فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۰ - در تقاضا

 

ای آن که ز نور صبح چراغت

افروخته شد چو از حیا روی

افروز چراغ عیش ما را

ز آن تازه گیای آشنا روی

زآن جوهر آشنا که آمیخت

[...]

فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۱ - تقاضا

 

ای آنکه ز نور حق چراغت

افروخته شد چو از حیا روی

افروز چراغ عیش ما را

زآن تازه گیاه آشنا روی

زآن جوهر آشنا که آمیخت

[...]

فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱ - مدح حسن‌خان شاملو

 

سبحان الله چه بارگاه است

این عرش مقدس اله است

اینک دل کشتگان درین کوی

لبیک‌زنان و ربناگوی

اینک جبریل دور و مهجور

[...]

فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۳

 

در مزبله کرمکی سحرگاه

در سینه فکند غلغل آه

فیضی طلبید ازین کهن‌کاخ

تا لب شودش به شکر گستاخ

ناگه ز فراز فضله‌ای ریخت

[...]

فصیحی هروی
 
 
sunny dark_mode