گنجور

ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۲

 

تا در میان اوباش تقسیم شد وزارت

کردند مملکت را سرمایه تجارت

طلاب گرسنه را خواندند از حماقت

در مسند شرافت از مرکز حقارت

شد آن خبیث اقطع قطاع رزق مردم

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۱ - قصیده ناتمام

 

گفتم تو کیستی کاین احسان به من نمودی

گفتا به ذات پاکم حق باصر است و اعرف

گفتم تو پیر عشقی ای شیخ پاکدامن

گفتا تو طفل راهی ای کودک مزلف

گفتم جلال دینی گفتا جلال یزدان

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۸ - حکایت

 

گویند از خراسان شد تاجری روانه

با کاروان بغداد سوی طواف خانه

چون کاروان فرو شد در شهر بند بغداد

در آن دیار دلکش یاری بدش یگانه

گشتش ز جان پذیره بردش بخانه خویش

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴

 

تقدیم دوست کردم تصویر خویشتن را

تا جای من ببوسد آن روی چون سمن را

ای عکس چهره من چو میرسی به کویش

در پای او افشان یکباره جان و تن را

زان طره معنبر کان ماه ار بچنبر

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵

 

تقدیم دوست کردم قرقاول محبت

کز وی شنید مغزم بوی گل محبت

ای خرم آنزمانی کاندر حضور آن شه

جوشد صراحی دل از غلغل محبت

پای نشاط کوبم اندر بساط رفعت

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۲

 

گویند در دهی رفت بزغاله ای ببامی

برطرف بام می کرد چون غافلان خرامی

طباخ آرزویش اندر تنور سینه

در دیگ فکر می پخت هر دم خیال خامی

ناگاه دید در دشت پوینده ماده گرگی

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۴

 

دیدم میان کوچه پیر لبو فروشی

بار لبو نهاده پشت دراز گوشی

می گفت گرم و داغ است شیرین لبوی قندی

وافکند از این ترانه اندر جهان خروشی

طفلان پی چغندر باجهد و سرعت اندر

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۸

 

ای سوده برتر از عرش دیهیم سرفرازی

تا چند همچو طفلان مشغول خاکبازی

سرمایه ای که در عمر اندوختی بزحمت

از یک کرشمه بربود ترکی به ترک تازی

چون کودکان ربودند هوشت بنقل و بادام

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۶ - خطاب به آقای میرزا هادی حایری و گله از ابناء زمان

 

ای در طریقت عشق بر خلق گشته هادی

بدرالبدور گردون صدرالصدور نادی

از بسکه حضرتت را مبسوط شد ایادی

اندر بساط فضلت گردون شود منادی

خورشید در خیامت نارالقری فروزد

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶۵ - عید غدیر ۱۳۲۳ در مجلس عقد ظهیرالاسلام

 

دوش از جناب آصف پیک بشارت آمد

کز حضرت سلیمان عشرت اشارت آمد

امروز جای هر کس پیدا شود ز خوبان

کان ماه مجلس افروز زیب صدارت آمد

برپاست مجلس عیش دریاب وقت دریاب

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۷۶

 

دیدم میان کوچه پیر لبو فروشی

بار لبو نهاده پشت دراز گوشی

می گفت گرم و داغ است شیرین لبوی قندی

وافکند از این ترانه اندر جهان خروشی

طفلان پی چغندر با جهد و سرعت اندر

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۳۴ - تقریظ جریده تربیت در بذکاء الملک به تضمین نگاشته

 

کلک تو بارک الله بر ملک و دین گشاده

صد چشمه آب حیوان از قطره سیاهی

تیغی که آسمانش از فیض خود دهد آب

تنها جهان بگیرد بی منت سپاهی

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۹ - بند نهم

 

ای دلبر طرازی با ما چرا به نازی

عنبر چرا نسائی بربط چرا نسازی

مستعفلن فعولن مستعفلن فعولن

بحر مضارع است این گر خوش همی نوازی

بازی ریسمان را گویند دار بازی

[...]

ادیب الممالک
 
 
sunny dark_mode