قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳ - در مدح ابوالخلیل جعفر
تا داد باغ را سمن و گل بنونوا
بلبل همی سراید بر گل بنونوا
رود و سرود ساخته بر سرو فاخته
چون عاشقی که باشد معشوق او نوا
مشک و عبیر بارد بر گلستان شمال
[...]
قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۹ - فی المدیحه
انگور هفته ای بود ایخواجه زینهار
من بنده را ز راه کمین و درین سپس کذا
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱ - در مدح محمد بن علی خاص از سرداران سلطان ابراهیم غزنوی
چون نای بینوایم ازین نای بینوا
شادی ندید هیچ کس از نای بینوا
با کوه گویم آنچه ازو پر شود دلم
زیرا جواب گفته من نیست جز صدا
شد دیده تیره و نخورم غم ز بهر آنک
[...]
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴ - مدح صاحب اجل العمید منصور بن سعید بن احمد
خردم نمود گردش چرخ چو آسیا
واکنون به خون دیده به سر شد همی مرا
از درد و رنج فرقت جانان شدم چنانک
باد هوا نیم من و شد باد من هوا
چون کهربا به رنگم و آن قوتم نماند
[...]
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۹
آمدگه وداع چو تاریک شد هوا
آن مه که هست جان و دلم را بدو هوا
گرمی گرفته از جگر گرم او زمین
سردی گرفته از نفس سرد من هوا
ماه تمام او شده چون آسمان کبود
[...]
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۵
بودم میان خلق یکی مرد پارسا
قلّاش کرد نرگس جمّاش تو مرا
از غمزهٔ تو در دلم افتاد وسوسه
با وسوسه جگونه توان بود بارسا
پرهیز کرده بودم و سوگند خورده نیز
[...]
سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶ - در شکایت روزگار و بیوفایی مردم
منسوخ شد مروت و معدوم شد وفا
زین هر دو مانده نام چو سیمرغ و کیمیا
شد راستی خیانت و شد زیرکی سفه
شد دوستی عداوت و شد مردمی جفا
گشتهست باژگونه همه رسمهای خلق
[...]
وطواط » قصاید » شمارهٔ ۱ - در مدح وزیر ضیاءالدین عراق بن جعفر
ای بر مراد رأی تو ایام رامضا
بسته میان بطاعت فرمان تو قضا
از جاه تو گرفته سیادت بسی شرف
وز فر تو فزوده وزارت بسی بها
خلق خدای را برعایت تویی پناه
[...]
وطواط » قصاید » شمارهٔ ۲ - در مدح ملک اتسز و حسب حال خود
ای جاه تو فراخته اعلام کبریا
صافیست اعتقاد تو از کبر و از ریا
در عقد ملک در جلال تو واسطه
در چشم فتح گرد براق تو توتیا
دست مبارک تو و طبع کریم تو
[...]
وطواط » قصاید » شمارهٔ ۴ - د رمدح شمس الدین ابوالفتح محمد بن علی وزیر
ای صورت سیادت و ای مایهٔ سخا
بر تو بی نفاق و عطای تو بی ریا
از طبع تو فروخته شد آیت هنر
وز کف تو فراخته شد رأیت سخا
چرخ از مناقب تو ستاند همی علو
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲ - در مدح علاء الدین محمد بن سلیمان
آورد گرد فتح و ظفر پیش چشم ما
باد از رکاب عالی لازال عالیا
گرد از رکاب عالی بر نصرت و ظفر
در دیده رعیت باشد چو توتیا
عالی علاء دولت و دین آنکه تا بحشر
[...]
قوامی رازی » دیوان اشعار » شمارهٔ ۱۰۱ - در اثبات صانع و توحید او و بیوفائی دنیا و یادآوری مرگ و موعظت و نصیحت گوید
روزی دهی که بر دو جهان است پادشا
نظاره گاه او است دل مرد پارسا
آن پادشا که خدمت درگاه طاعتش
تکلیف انبیا شد و تشریف اولیا
در بارگاه امر کمر بستگان او
[...]
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳ - موعظه در رفع امل
نزد طبیبِ عقلِ مبارکُ قدم شدم
حالِ مزاج خویش بگفتم، کَما جریٰ
دل را چو از عفونتِ اخلاطِ آرزو
محموم دید و سرعت نبضم بر آن گوا
گفتا بدن ز فضلهٔ آمال ممتلی است
[...]
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲ - لغز باسم آب
آن جرم پاک چیست چو ارواح انبیا
چون روح بالطافت و چون عقل باصفا
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲ - لغز باسم آب
از باد همچو جوشن و از آفتاب تیغ
از شبه همچو آینه وز لطف چون هوا
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲ - لغز باسم آب
نازک دلی لطیف که از جنبش نسیم
رویش پر از شکن شود و چشم پر قذا
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲ - لغز باسم آب
خالی ز نقش و رسم چو صوفی کبود پوش
فارغ زرنک و بوی چو پیران پارسا
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲ - لغز باسم آب
گاهیچو سیم و گاه چو سیماب و گاه یشم
گاهی بلور ساده و گه در پر بها
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲ - لغز باسم آب
گه یار نفس ناطقه از راه تربیت
گه جان نفس نامیه در نشوو در نما
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲ - لغز باسم آب
هم مغز افرینش و هم مایه حیات
هم دایه شجرها هم مادر گیا