ای صورت سیادت و ای مایهٔ سخا
بر تو بی نفاق و عطای تو بی ریا
از طبع تو فروخته شد آیت هنر
وز کف تو فراخته شد رأیت سخا
چرخ از مناقب تو ستاند همی علو
ابر از شمایل تو ستاند همی صفا
آنجا که بخشش تو ، همه سود بی زیان
و آنجا که کوشش تو ، همه خوف بی رجا
مأخوذ فتنه را زمساعی تو نجات
بیمار فاقه را زایادی تو شفا
با امر و نهی تو نزند دم همی قدر
امر روان تو چو شهاب است بی مضا
از نور رأی تو فلک ملک را فروغ
وز فیض کف تو شجر جود را نما
امر تو در ممالک عالم شده روان
کام تو بر خلایق گیتی شده روا
ای شمس دین ، تویی که بسعی تو باز بست
ایزد نظام و مصلحت دین مصطفا
آنی که هست طبع تو پیرایهٔ کرم
و آنی که هست ذات تو سرمایه حیا
از جاه تست دیدهٔ تأیید را بصر
وز سعی تست قالب اقبال را بقا
در عفو همچو آبی و در خشم همچو نار
در حلم همچو خاکی و در لطف چون هوا
در دولت تو طایر بخل و عنا و ظلم
از دیدها نهفه چو سیمرغ و کیمیا
فرسوده در مشقت و آسوده در نعم
از عنف و لطف تو دل اعدا و اولیا
احرار دهر کرده بر آثار تو مدیح
و اجرام چرخ داده باحکام تو رضا
گردی که بر هوا شود از سم مرکبت
در چشم اختران کشدش چرخ توتیا
کرده سیاست تو و داده نوال تو
بد خواه را سزا و نکو خواه را جزا
فرزانگان بخدمت تو جسته اتصال
و آزادگان بحضرت تو کرده التجا
از لفظ مکرمات تو روزی هزار بار
با فر و با مهابت و با نور و با ضیا
چون چشمه بهشتی و چون روضهٔ بهشت
لفظ تو در عذوبت و طبع تو در ذکا
قس بن ساعده بر تو طالب هنر
معن بن زایده بر تو سایل عطا
عبدالحمید پیش عبارات تو هدر
ابن العمید پیش رسالت تو هبا
در پیش خط تو، که بود مقلة البصر
خطهای ابن مقله را نبود رونق و بها
وقت سخن عطارد چیره سخن بود
همچون هلال یک شبه در پیش تو دوتا
یک کس در اختلال نماندست و اعتزال
از سعی های خوب تو در ملک پادشا
تا لعل چون حجر نشود ،شهد چون شرنک
تا ماه چون سها نبود ، صبح چون مسا
بادا ولی صدر تو در روضهٔ طرب !
بادا عدوی جاه تو در قبضهٔ فنا!
جاه تو بر تضاید و امر تو بی خلل
عز تو بر تواتر و عمر تو با بقا
مقبول از تو طاعت خالق ، رضای خلق
در آجلت مصوبت و در عاجلت ثنا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به ستایش و توصیف ویژگیهای نیکو و فضائل یک فرد برجسته، احتمالا یک رهبر یا شخصیت مذهبی، پرداخته است. شاعر از سخاوت و خوبیهای او صحبت میکند و او را به عنوان منبع بخشش و خیر معرفی میکند. ویژگیهایی چون عفو، حلم، و لطافت در او دیده میشود و در عین حال در قدرت و احکامش نیز سختگیر است. او مانند چشمهای از مهربانی و دانش در جامعه میدرخشد و در برابر بدخواهیها و ظلمها، سایهاش محفوظ و محترم است. شاعر از تأثیرات مثبت این شخص بر دیگران و در سرنوشت جامعه سخن میگوید و در نهایت، آرزوی خیر و بقای او را در دنیا و آخرت میکند.
هوش مصنوعی: تو نماد بزرگی و مایهٔ بخشش هستی، و هدایت و عطای تو از پاکی و صداقت به دور است.
هوش مصنوعی: از خلاقیت و ذوق تو هنر زاده شده و از بخشندگی و سخاوت تو، شهرت و مقام به دست آمده است.
هوش مصنوعی: چرخ به خاطر ویژگیها و فضیلتهای تو زیبایی و علو خود را از تو میگیرد و ابر نیز از جلوهات صفا و طراوت خود را به دست میآورد.
هوش مصنوعی: جایی که مهربانی و سخاوت تو وجود دارد، هیچ زیانی در آن نیست و همه چیز به سود است. و در جایی که تلاش و کوشش تو به کار میرود، نگرانی و ترس بیدلیلی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: این بیت به بیان قدرت و تاثیر قائل بر کمک و نجات دیگران اشاره دارد. کسی که در پی حل مشکلات و بیماریها است، میتواند به واسطه تلاشها و مهارتهای خود، دیگران را از سختیها و رنجها رها کند و به آنها سلامتی و بهبودی عطا نماید.
هوش مصنوعی: با دستور و نهی تو کسی صدایش را بالا نمیبرد، همچنان که فرمان جان تو مانند شهابی است که بیآنکه آسیبی بزند، میدرخشد.
هوش مصنوعی: از روشنی اندیشه تو، آسمان به پادشاهی درخشش میبخشد و از بخشش دستان تو، درخت generosity برکت مییابد.
هوش مصنوعی: خواست تو در سراسر جهان جاری شده و آرزوهای تو برای مردم زمین آزاد گشته است.
هوش مصنوعی: ای شمس دین، تو آن کسی هستی که تلاشهایت موجب شده است تا خداوند نظام و مصلحت دین پیامبر مصطفی (ص) را برقرار کند.
هوش مصنوعی: طبع و رفتار تو آراسته به مهربانی است و ذات تو پر از خجلت و حیای نیکوست.
هوش مصنوعی: از موقعیت و مقام توست که چشم تأیید، تو را میبیند و تلاش تو موجب استمرار و پایداری موفقیتهایت میشود.
هوش مصنوعی: در هنگام بخشش باید مثل آب باشید، آرام و نرم. در زمان خشم باید مانند آتش باشید، پر از حرارت و قدرت. در صبر باید مانند خاک باشید، ثابت و استوار. و در محبت و مهربانی باید مثل هوا باشید، ملایم و فراگیر.
هوش مصنوعی: در دوران تو، پرندگان کملطفی، سختی و ظلم از نظرها پنهان شدهاند، همچون سیمرغ و کیمیا که محو و نادرند.
هوش مصنوعی: کسی که در سختیها خسته و در نعمتها راحت باشد، از خشونت و مهربانی تو، دل دشمنان و دوستان خشنود است.
هوش مصنوعی: در این دنیا، آزادگان و نیکان به تمجید و ستایش آثار تو پرداختهاند و چرخ زمان نیز تحت قوانین تو راضی و خشنود است.
هوش مصنوعی: گردی که از سم اسب تو به هوا بلند میشود، در چشم ستارهها انگار چشمان توتیا را میسازد.
هوش مصنوعی: سیاست تو باعث شده که برای بدخواهی جزای مناسب بدهی و برای نیکوخواهی پاداشی در نظر بگیری.
هوش مصنوعی: فرزانهها برای خدمت به تو تلاش کرده و آزادگان به درگاه تو دعا کردهاند.
هوش مصنوعی: من هر روز هزار بار به زبان خوب و با عظمت و نورانی تو را ستایش میکنم.
هوش مصنوعی: تو همچون چشمهای بهشتی هستی و کلامت مانند باغی از بهشت، که سخنان تو از لطافت و طبع تو از هوش و ذکاوت پر است.
هوش مصنوعی: قس بن ساعده به دنبال علم و دانش از توست، و معن بن زایده در پی درخواست بخشش و عطا از تو میباشد.
هوش مصنوعی: در این متن به نوعی به احساس خضوع و افتادگی شخصی در مقابل عظمت و مقام شخص دیگری اشاره شده است. در واقع، گویا فردی به عظمت و مقامی خاص احترام میگذارد و خود را کوچکتر از آن میداند که در برابر او قرار بگیرد. این موضوع به زیبایی روابط انسانی و تفاوت مقامها میان افراد را بیان میکند.
هوش مصنوعی: در مقابل خط تو، خطهای ابن مقله هیچ رونق و ارزشی ندارند.
هوش مصنوعی: زمانی که عطارد (سیاره خیال و شجاعت) وارد سخن میشود، مثل هلال ماهی که فقط یک شب در آسمان خودنمایی میکند، سخن او در برابر تو دو برابر میشود.
هوش مصنوعی: هیچ کس در حالتی آشفته و دور از تلاش برای بهبود جایگاه خود نیست، بلکه همواره تلاشهای خوب تو در سرزمین پادشاهی مورد توجه قرار دارد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که گوهر قرمز همچون سنگ نشود و عسل مانند سوزنی نگردد، تا زمانی که ماه مانند ستاره نباشد، صبح هم مثل زمین نخواهد بود.
هوش مصنوعی: ای کاش سروری و مقام تو در باغ شادی برقرار باشد! ای کاش دشمنی که به مقام و جاه تو حسد ورزد در چنگال نابودی گرفتار شود!
هوش مصنوعی: مرتبه تو در تضاد است و فرمانت بدون نقص، عزت تو پیوسته و عمرت پایدار است.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که اطاعت و بندگی خداوند از جانب تو مقبول است، و در نهایت رضایت دیگران برای تو مورد تایید قرار میگیرد و در این دنیا نیز از تو ستایش میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا داد باغ را سمن و گل بنونوا
بلبل همی سراید بر گل بنونوا
رود و سرود ساخته بر سرو فاخته
چون عاشقی که باشد معشوق او نوا
مشک و عبیر بارد بر گلستان شمال
[...]
چون نای بینوایم ازین نای بینوا
شادی ندید هیچ کس از نای بینوا
با کوه گویم آنچه ازو پر شود دلم
زیرا جواب گفته من نیست جز صدا
شد دیده تیره و نخورم غم ز بهر آنک
[...]
آمدگه وداع چو تاریک شد هوا
آن مه که هست جان و دلم را بدو هوا
گرمی گرفته از جگر گرم او زمین
سردی گرفته از نفس سرد من هوا
ماه تمام او شده چون آسمان کبود
[...]
منسوخ شد مروت و معدوم شد وفا
زین هر دو مانده نام چو سیمرغ و کیمیا
شد راستی خیانت و شد زیرکی سفه
شد دوستی عداوت و شد مردمی جفا
گشتهست باژگونه همه رسمهای خلق
[...]
ای بر مراد رأی تو ایام رامضا
بسته میان بطاعت فرمان تو قضا
از جاه تو گرفته سیادت بسی شرف
وز فر تو فزوده وزارت بسی بها
خلق خدای را برعایت تویی پناه
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.