محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶ - در مدح شاه طهماسب
دولت چو سر به ذروه فتح و ظفر کشید
وز رخ گشود شاهدا من و امان نقاب
بر مسندسرور مکین شاه کامران
دارای آفتاب سریر فلک جناب
تسکین دهندهٔ فتن آخر الزمان
[...]
محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۸ - وله در رثاء
زین زمان خلاصه ذریت نبی
مهر سپهر مرتبهٔ ماه فلک جناب
یعنی قوام ملت و دین آن که در جهان
ننهاد پای سعی جز اندر ره صواب
هم خورده بذر مزرع جودش بزرگ و خرد
[...]
محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۳ - وله ایضا
خورشید آسمان وزارت که روی ملک
آئینهوش ز صیقل عدلش منور است
سلطان بارگاه سیادت که عهد او
پاینده دار دولت آل پیامبر است
آن داور زمانه که دارائی جهان
[...]
محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۴ - قطعه
تا رخش طبعم از پی معنی تکاور است
میدان نورد مدحت مقصود قشر است
آن بینماز کعب که جسم پلید او
از خاکروب دیر کشیشان مخمر است
وان حیله ساز شوم که تا زاده مادرش
[...]
محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۰ - وله فی مرثیه
گلبرگ نو دمیدهٔ محمد تقی که بود
پاکیزه طینت و ملکی خوی و پاکزاد
در باغ دهر نشو و نمائی نیافته
از تند باد حادثه ناگاه شد به باد
در چشمه سار چشم زند دیدهٔ پدر
[...]
محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۵۳ - قطعه
ای مالک ملک سپه مملکت مدار
در ملک خویش آتش آزار را بکش
بعضی ز کفر پیرو اسلام نیستند
اسلام را مدد کن و کفار را بکش
جمعی ز کینه در پی آزار مردمند
[...]
محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۵۴ - وله ایضا
ای شهسوار عرصه همت که میکشند
در راه جود غاشیهات حاتمان به دوش
در جنب همت تو کریمان دیگرند
گندم نمای روکش قلاب جو فروش
با آن که زآتش کرم هیچ به اذلی
[...]
محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶۱
ملا ابوالحسن که در محیط وجود او
زین خاکدان رساند به افلاک موج فضل
چون کرد رو به ملک عدم ز آسمان رسید
تاریخ فوت گشتن او ماه اوج فضل
محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶۶ - وله ایضا
بر روی فرش اغبری مستدیر سقف
در زیر چرخ چنبری لاجورد فام
از محتشم ز سر کشی چرخ یک مهم
افتاد با سر آمد ارباب احتشام
با آن که لطف بیبدل او به این محب
[...]
محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۹۵ - وله ایضا
زین زمانه شیخ جمال آن که کس ندید
در دهر یک معرف شیرین ادا چو او
چون کرد از کمال رضا وام جان ادا
تاریخش از معرف شیرین ادا بجو
طبعم چو در غمش الف از ب نمیشناخت
[...]
محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۹۸ - وله ایضا
ای بخت میرساند از اشفاق بیقیاس
ادبار با هزار تواضع سلام تو
پیک صبا ز روضهٔ نومیدی آمده
با یک جهان شمامه به طوف مشام تو
دارد خبر که عامل دارالعیار یاس
[...]
محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۰۰ - مرثیه
خورشید اوج حسن محمد امین که بود
روشن ز رویش آینهٔ آفتاب و مه
وز کثرت مرور شهور و سنین نداشت
کاهش به ماه طلعتش از هیچ باب ره
ناگه گرفته شد به کسوف اجل جهان
[...]
محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۰۸ - وله ایضا
زین الانام خواجه قلیخان که جد او
بد شیخ بابویه سلام الوری علیه
ناگاه از جهان به جنان نقل کرد و گشت
تاریخ رحلتش ولد شیخ بابویه
محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۱۰ - قطعه
ای شمع سرکشان که به سر پنجهٔ جفا
سر رشته وفای مرا تاب دادهای
گر سارمت فکار به زخم سخن مرنج
چون خنجر زبان مرا آب دادهای