گنجور

 
محتشم کاشانی

ای شهسوار عرصه همت که می‌کشند

در راه جود غاشیه‌ات حاتمان به دوش

در جنب همت تو کریمان دیگرند

گندم نمای روکش قلاب جو فروش

با آن که زآتش کرم هیچ به اذلی

هرگز مرا نیامده دیگ طمع به جوش

اما ز عزت جو کمیاب پربها

گر دیدهٔ پهن گوش امید از نوید دوش

چو لطف کن که استر امیدوار من

از انتظار وعده جو شد دراز گوش