یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحهها » شمارهٔ ۷۳
گشت چو آن کاکل مشکین رسن
از نم خون نافه مشک ختن
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۱۲ - حسینی قزوینی
لب نگشایی و نگویی سخن
تا چو حسینی رهی از ما و من
صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱۲ - در وصف غلام سیاه حضرت سیدالساجدین
مشک را بنموده رویش درختن
صورتی از معنی حب الوطن
صامت بروجردی » کتاب القطعات و النصایح » شمارهٔ ۱۱ - حکایت شخص مسافر
خسته و رنجو به رنج و محن
نیمهٔ جان برد به سوی وطن
صامت بروجردی » کتاب القطعات و النصایح » شمارهٔ ۱۱ - حکایت شخص مسافر
دیده چو بر پا و سر خویشتن
غرقه به خون یافت تمام بدن
صامت بروجردی » کتاب نوحههای سینه زنی (به اقسام مختلفه و لحنهای متنوع و مخصوصه) » شمارهٔ ۲۷ - نوحه دیگر
آه که صد پاره جگر شد حسن
داد ز زن داد ز بیداد زن
صامت بروجردی » کتاب نوحههای سینه زنی (به اقسام مختلفه و لحنهای متنوع و مخصوصه) » شمارهٔ ۲۷ - نوحه دیگر
زهر معاویه کافر ز سر
کرد جهان را همه بیتالحزن
صامت بروجردی » کتاب نوحههای سینه زنی (به اقسام مختلفه و لحنهای متنوع و مخصوصه) » شمارهٔ ۲۷ - نوحه دیگر
گرید و گوید ز لم زار زار
آه که صد پاره جگر شد حسن
صامت بروجردی » کتاب نوحههای سینه زنی (به اقسام مختلفه و لحنهای متنوع و مخصوصه) » شمارهٔ ۲۷ - نوحه دیگر
گه به مدینه بسر مجتبی
آه که صد پاره جگر شد حسن
حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » سایر اشعار » شمارهٔ ۶ - ترکیب بند در مدح و میلاد آخرین ودیعه الهی بقیة الله الاعظم ارواح العالمین له الفدا
نیمه شعبان به چنین انجمن
نرخ گهر یافت مطاع سخن
گشت زمین دکه گوهرفروش
بسکه گهر ریخت ز درج دهن
گوهر غلطان حقیقت نشان
[...]
حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » سایر اشعار » شمارهٔ ۶ - ترکیب بند در مدح و میلاد آخرین ودیعه الهی بقیة الله الاعظم ارواح العالمین له الفدا
باد همی نو به جهان کهن
انجمن و انجم این انجمن
ایرج میرزا » مثنویها » زهره و منوچهر » بخش ۴
کند بِنایِ دلِ او را ز بُن
کرد به وی عشق خوداَنژِکسیُون
ایرج میرزا » مثنویها » زهره و منوچهر » بخش ۴
عقل چو از عشق شنید این سخن
گفت که: یا جای تو یا جای من!
ایرج میرزا » مثنویها » شمارهٔ ۱۱ - کار و کوشش سرمایۀ پیروزی است
گفت برُفتم همه از بیخ و بُن
گفت کُنون دست به شَلاّق کُن
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۷ - اندرز به شاه
با تو ز بگذشته نگویم سخن
زان که فسانه است حدیث کهن