گنجور

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۳۸

 

ای شده مشغول به ناکردنی،

گرد جهان بیهده تا کی دنی؟

آهن اگر چند گران شد، تورا

سلسله بایدت ازو ده منی

چونکه نشوئی به خرد روی جهل

[...]

۳۷ بیت
ناصرخسرو
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۲۶ - مدح عبدالحمید بن احمد

 

ای فلک ار جای فرشته شدی

چند از این عادت اهریمنی

هر چه خوری از نفس من خوری

وآنچه زنی بر جگر من زنی

خون رود از دیده من روز و شب

[...]

۱۸ بیت
مسعود سعد سلمان
 

نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۱۵ - در توصیف شب و شناختن دل

 

قصد کمین کرده کمند افکنی

سیم زره ساخته روئین‌تنی

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۲۶ - مقالت چهارم در رعایت از رعیت

 

چند کنی دعوی مرد افکنی‌؟

کم زن و کم زن که کم از یک زنی

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۴۲ - مقالت دوازدهم در وداع منزل خاک

 

بوالعجبی ساز درین دشمنی

تاش زمانی به زمین افکنی

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۵۲ - مقالت هفدهم در پرستش و تجرید

 

تا قَدَری قوّتِ خون بشکنی

ضربت آهن خوری ار آهنی

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۵۲ - مقالت هفدهم در پرستش و تجرید

 

کی دهد این گنج ترا روشنی‌؟

تا تو طلسم دَرِ او نشکنی

۱ بیت
نظامی
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۷۸

 

در دل من پردهٔ نو می‌زنی

ای دل و ای دیده و ای روشنی

پرده توی وز پس پرده توی

هر نفسی شکل دگر می‌کنی

پرده چنان زن که بهر زخمهٔ

[...]

۱۰ بیت
مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۰۵

 

روزن دل! آه چه خوش روزنی

یا تو مگر روزن یار منی

عمرک یا نخلة هل تأذنی

نحو جنی غصنک کی نجتنی

روزن آن خانه اگر نیستی

[...]

۱۲ بیت
مولانا
 

وحشی بافقی » خلد برین » بخش ۴ - حکایت

 

تا چو نظر جانب او افکنی

دیده شود هر چه بود دیدنی

۱ بیت
وحشی بافقی
 

وحشی بافقی » خلد برین » بخش ۷ - حکایت

 

خواجه آکنده به کبر و منی

کوهش اگر هیکل گردن کنی

۱ بیت
وحشی بافقی
 

میرداماد » دیوان اشراق » مشرق‌الانوار » بخش ۴ - مناجات

 

گر بنوازی تو اگر بفکنی

من نتوانم ز تو بودن غنی

۱ بیت
میرداماد
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵ - حکایت حاتم و سخاوت او

 

طبع تو با خست نفست دنی

جود ز مال چو منی می کنی

۱ بیت
جویای تبریزی
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۷ - اندرز به شاه

 

شاخهٔ زر گردد از او منحنی

لیک کند سرو، قوی‌گردنی

۱ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۹ - حاسد و محسود

 

ای که ستم بر دگران میکنی

تیشه تو بر ریشه خود می‌زنی

۱ بیت
صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۱ - گل و خار

 

نیست چو ظلمت چو بود روشنی

نیست چو مسکین بکه نازد غنی

۱ بیت
صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۳۱ - در مذمت نوشابه

 

بهر وی و خانه‌اش آن روشنی

بود به شبها سبب ایمنی

۱ بیت
صغیر اصفهانی