×
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۵۸ - مقاله نوزدهم در حسب حال خام طمعانی که از شعر شعر دامی بر ساخته اند و در دست و پای هر پخته و خامی انداخته
هر چه سزا بود به سفتن بسفت
وانچه نه در پرده نسیان نهفت
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۵۹ - حکایت مدح گفتن لاغری شاعر خواجه را که بر وی لباس آسودگی از فربهی تنگ آمده بود
خواجه ازان نکته چو گل بر شکفت
با دل صد پاره بخندید و گفت
اهلی شیرازی » سحر حلال » بخش ۲۳ - رسیدن نامه جم به گل و نامه نوشتن او و دایه را در میان داشتن
تخت زد از حجله دلارای خفت
شکل دو طاق آمده یکجای جفت
شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش پنجم - قسمت اول
غنچه پیکان به گل او نهفت
صد گل محنت ز گل او شکفت
میرداماد » دیوان اشراق » مشرقالانوار » بخش ۱۰ - منقبت امام زمان
عالم دین را بجهان شگفت
ظلمت طوفان حوادث گرفت
فصیحی هروی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲ - مدح محمد امین
خفت بر آن دست که بوجهل خفت
گفت هر افسانه که بوجهل گفت
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۱ - در تعریف خر خریدن ساده لوح
ماند ازین واقعه اندر شگفت
رفت به پیش خر و گوشش گرفت
جویای تبریزی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵ - حکایت حاتم و سخاوت او
تا به سحرگاه ازین غم نخفت
رو به سوی تربت حاتم بگفت
حزین لاهیجی » مثنویات » مطمح الانظار » بخش ۶ - دمیدن صبح تجلّی از افق هویّت ذات بر تنویر ظلمتکدهٔ انیّت جهان
مور ندارد قدم پیل رفت
زاغ نیارد روش کبک تفت
صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱۲ - در وصف غلام سیاه حضرت سیدالساجدین
عرض حاجت آنچه در دلداشت گفت
آنچه باید بشنود از حق شنفت
ایرج میرزا » مثنویها » زهره و منوچهر » بخش ۲
ریگ بیاور که زنی طاق و جفت
با گروِ بوسه، نه یا حرف مفت