گنجور

عرفی » مثنویات » شمارهٔ ۱۷ - رنج و گنج

 

چون رسد از قافله بانگ جرس

بانگ بر آرد که بجذب نفس

عرفی
 

عرفی » مثنویات » شمارهٔ ۱۹ - حکایت

 

گفت چه با شعله ستیزد مگس

سوختن وی نبود جرم کس

عرفی
 

عرفی » مثنویات » شمارهٔ ۲۰ - مقام سخن

 

وآنکه بود بر ثمرش دست رس

دامن همت نگذارد بخس

عرفی
 

عرفی » مثنویات » شمارهٔ ۲۰ - مقام سخن

 

طبع من آنجا که بود مشت خس

شعله کند دست فشان نفس

عرفی
 

عرفی » مثنویات » شمارهٔ ۲۳ - محفل انس

 

تا بکی ای هدهد مشکین نفس

بال و پر افشانی و رانی مگس

عرفی
 

عرفی » مثنویات » شمارهٔ ۲۳ - محفل انس

 

قوت خود از شعله کن ای بلهوس

بلکه تو شو طعمه آتش چو خس

عرفی
 

میرداماد » دیوان اشراق » مشرق‌الانوار » بخش ۲ - مناجات و تمجید

 

داغ تو بر جبهه روح القدس

خاک درت آب چهار استطقس

میرداماد
 

سعیدا » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱

 

گشت چو خورشید سوار فرس

شب پره چبود که برآرد نفس

سعیدا
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » زهره و منوچهر » بخش ۳

 

هر چه به آن دیر بود دست رس

بیش بُوَد طالبِ آن را هوس

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » زهره و منوچهر » بخش ۳

 

صحبتِ عشق و هوس امروز بس

منتظران را به لب آمد نفس

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » زهره و منوچهر » بخش ۳

 

بر لبِ او خنده نمی‌دید کس

مشغله اش خوردنِ خون بود و بس

ایرج میرزا
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » مذمت مگس (ذوبحرین) » داستان «‌خرفستر»

 

کیک و مله کژدم و مار و مگس

اشپش و زنبور و از این جنس بس

ملک‌الشعرا بهار
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۶ - چشمه آب حیات

 

اینهمه دان از عدم علم و بس

نیست روا غفلت از آن یکنفس

صغیر اصفهانی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
sunny dark_mode