گنجور

رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲۲

 

آن که نماند به هیچ خلق خدای است

تو نه خدایی، به هیچ خلق نمانی

روز شدن را نشان دهند به خورشید

باز مر او را به تو دهند نشانی

هر چه بر الفاظ خلق مدحت رفته‌ست

[...]

رودکی
 

سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۹۹

 

چونت نپرسم بگویی اینت کراهت

چونت بخوانم نیایی اینت گرانی

دعوی دانش کنی همیشه ولیکن

هیچ ندانی ورا که هیچ ندانی

سنایی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸۴ - در مدح سعدالملک

 

هم بجمال و کمال و هم بجوابی

کس بپدر ماند اینچنین که تو مانی

هر که ترا دید سعد دولت پنداشت

گرچه نماندست وی تو دیر بمانی

آینه سعد دولت است جمالت

[...]

سوزنی سمرقندی
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱۱ - در مدح رکن الدین

 

بی اثر نعمت تو نیست دهانی

بی کمر خدمت تو نیست میانی

در ره تو چرخ کیست حلقه بگوشی

بر در تو عقل کیست بسته دهانی

چون تو نخیزد بروزگار کریمی

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۳- سورة آل عمران- مدنیة » ۲۹ - النوبة الثالثة

 

چندم پرسی مرا چرا رنجانی

حقا که تو حال من زمن به دانی!

میبدی
 

میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۴- سورة النساء- مدنیة » ۱۲ - النوبة الثالثة

 

چندم پرسی مرا چرا رنجانی

حقّا که تو حال من زمن به دانی!

میبدی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۰۹

 

گر چه به نظاره ایم، نیز نخوانی

دیده بد دور ازان جمال و جوانی

ما ز تو نزدیک می شویم به مردن

گاه خرامش مگر تو عمر روانی

گر تو درآری به دوستگاری ما سر

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۵۳

 

کیست درین دور پیر اهل معانی

آنکه بهم جمع کرد عشق و جوانی

قربت معشوق از اهل عشق توان یافت

راه بود بی شک از صور بمعانی

گر تو چو شاهان برین بساط نشینی

[...]

سیف فرغانی
 

سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۵۷

 

درتو، زهی صورت تو گنج معانی،

لطف الهی خزینه ییست نهانی

در صفت صورت تو لال بماند

ناطقه را گر زبان شوند معانی

هرکه ترا بر زمین بدید ندارد

[...]

سیف فرغانی
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۵۴

 

تو محبوب جانی و جان جهانی

فدای تو صد عمر و صد زندگانی

بنور هدایت چراغ زمینی

برفعت فزون تر ز هفت آسمانی

علیه الصلوتی، علیه السلامی

[...]

قاسم انوار
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۷

 

آه که گشتم ز عشق با همه دانی

عاشق آن ترک بچه همدانی

از چه نهان شد ز چشم مردم اگر خود

لعبت ما نیست شرم صورت مانی

مرغ دل از قید گیسویش سوی گلشن

[...]

صفایی جندقی
 

ملک‌الشعرا بهار » مسمطات » در منقبت حضرت حجة (‌ع‌)

 

شعشعه گسترد جلوهٔ صمدانی

گشت عیان سرّ صادرات نهانی

طاق طلب را قویم گشت مبانی

شاهد غیبی رسید و داد نشانی

ملک‌الشعرا بهار
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ماده تاریخ‌ها و قطعات مناسبتی » شمارهٔ ۹۷ - تاریخ

 

حیف رضای جنانی آنکه وجودش

بود یکی گلبن از ریاض معانی

اهل هنر بود از علوم غریبه

داشت در این کار اشتهار جهانی

گرچه به تهران فکند رحل اقامت

[...]

صغیر اصفهانی