گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۹ - نامه نوشتن موبد نزد شهرو و فریفتن به مال

 

همان بهتر که این کینه ببرّی

جهانی را به یک زن باز خرّی

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۳ - سیر شدن رامین از گل و یاد کردن عهد ویس

 

بنالد جامه چون از هم بدری

بگرید رز چو شاخ او ببری

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۹ - پاسخ دادن ویس رامین را

 

وگر صد پرده را بر من بدری

به خنجر دستم از دامن ببری

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۳ - در انجام کتاب گوید

 

بیان من بود روشن چو شعری

به نکته چون ز گوهر تاج کسری

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

عطار » سی فصل » بخش ۳

 

تو گر خواهی حدیث فقر و فخری

تو اندر فقر شاه برو بحری

۱ بیت
عطار
 

رضی‌الدین آرتیمانی » سوگندنامه

 

ز دست تو مٰیاید افسونگری

برون ‌آرش از شیشه همچون پری

۱ بیت
رضی‌الدین آرتیمانی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۳۴ - د‌ر مدح امیرالامراء حسن‌خان نظام‌الدوله و تاریخ حفر قنوات سته د‌ر مملکت فارس گوید

 

به‌ گیسو روی آن ترک تتاری

به ماهی ماند اندر شام تاری

مرا آن زلف تاری بنده دارد

نه آخر نام یزدانست تاری

کس از زلفش نتابد سر که گویی

[...]

۷۰ بیت
قاآنی
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۲۸۵ - عبدالبر

 

دریغ از کس ندارد هیچ بری

که باشد واقع اندر جهر و سری

۱ بیت
صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۲۹۷ - عبدالضار و النافع

 

بفعال است او را کر و فری

نبیند خیر و شر و نفع و ضری

۱ بیت
صفی علیشاه