×
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۹ - نامه نوشتن موبد نزد شهرو و فریفتن به مال
همان بهتر که این کینه ببرّی
جهانی را به یک زن باز خرّی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۰ - نشستن موبد در بزم با ویس و رامین و سرود گفتن رامین به حال خود
گر امیدم ز دیدارت ببری
هم اکنون پردهٔ صبرم بدری
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۸ - آگاهى یافتن موبد از رامین و رفتن او در باغ
سر نیکی اگر بینی ببری
دل پاکی اگر یابی بدری
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۳ - سیر شدن رامین از گل و یاد کردن عهد ویس
بنالد جامه چون از هم بدری
بگرید رز چو شاخ او ببری
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۹ - پاسخ دادن ویس رامین را
وگر صد پرده را بر من بدری
به خنجر دستم از دامن ببری
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۳ - در انجام کتاب گوید
بیان من بود روشن چو شعری
به نکته چون ز گوهر تاج کسری
نوعی خبوشانی » مثنوی سوز و گداز » بخش ۹ - رفتن داماد به خانهٔ عروس و در راه فرود آمدن دیوار بر سر او
به هر سویش بلند ایوان قصری
که بودی سایه اش بر طاق کسری
قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۳۴ - در مدح امیرالامراء حسنخان نظامالدوله و تاریخ حفر قنوات سته در مملکت فارس گوید
به گیسو روی آن ترک تتاری
به ماهی ماند اندر شام تاری
مرا آن زلف تاری بنده دارد
نه آخر نام یزدانست تاری
کس از زلفش نتابد سر که گویی
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۲۹۷ - عبدالضار و النافع
بفعال است او را کر و فری
نبیند خیر و شر و نفع و ضری