گنجور

ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۲۲

 

دریغ آخر ز روی من چه می‌داری نگاهی را

رسد خورشید بر دیوار و بیند روی کاهی را

بسوزد بر سر آتش چو عنبر زلف مشکینش

اگر در کار مهرویان کنم یک روز آهی را

به بالایت نخواهم کرد هرگز سرو را نسبت

[...]

۷ بیت
ناصر بخارایی
 

هلالی جغتایی » غزلیات » شمارهٔ ۲۹

 

بحمدالله که صحت داد ایزد پادشاهی را

برآورد از سر نو بر سپهر حسن ماهی را

معاذالله! اگر می کاست یک جو خرمن حسنش

بباد نیستی می داد هر برگ گیاهی را

چو پا برداشتی، ای نرگس رعنا، بغمازی

[...]

۷ بیت
هلالی جغتایی
 

ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳

 

مخواه از دوستان ای دوست عذر کم‌نگاهی را

که هم چشم تو خواهد کرد آخر عذرخواهی را

نه خورشید است دارد داغ های او فلک بر دل

ز شب هر صبحدم می‌افکند داغ سیاهی را

شهادت بر جراحت‌های دل داد اشک و نشنیدی

[...]

۵ بیت
ابوالحسن فراهانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶

 

محبت از دل ما شُسته نقش کینه‌خواهی را

زیارت می‌کند چون کعبه برق ما سیاهی را

ز فیض پرتو دل شکرها دارم درین گلشن

که گلچین چراغم کرده باد صبحگاهی را

شهان را چشم بر عالم گشودن عیب می‌باشد

[...]

۶ بیت
سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸

 

نماید خرمن آزادگان چون رنگ کاهی را

ز چشم برق همچون داغ اندازد سیاهی را

جهان از می‌پرستی چون خرابم می‌تواند کرد؟

چه نقصان است اگر راند کسی در آب ماهی را؟

بلندی پست فطرت را به اندک مایهٔ دنیاست

[...]

۸ بیت
سلیم تهرانی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۸

 

زر و سیم جهان در پرده دارد عمر کاهی را

به قدر فلس باشد خار زیر پوست ماهی را

گر از روشندلانی، صبر کن بر داغ ناکامی

که آب زندگی هرگز نیندازد سیاهی را

مدان از بی گناهی گردهان عذر نگشایم

[...]

۱۱ بیت
صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۱۹

 

ز هجران که دارد لاله داغی دلسیاهی را؟

غزال دشت از چشم که دارد خوش نگاهی را؟

مکن در عشق منع دیده بیدار ما ناصح

به خواب از دست نتوان داد ذوق پادشاهی را

ز شوق خال مشکینش به گرد کعبه می گردم

[...]

۴ بیت
صائب تبریزی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۶

 

دلم در نازکی باج از پر پروانه می گیرد

بشوی از نرگس خود، سرمه آتش نگاهی را

رخ آن گلعذار از بس که شاداب است، می ترسم

که موج تازگی شوید ز ابرویش سیاهی را!

چو آن سرو چمان را برکنار جو گذار افتد

[...]

۳ بیت
طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۹۲

 

مگر چاه زنخدانت نمایان گشت در صحرا

که بر دور تو می بینم کبوترهای چاهی را

گدای عشق باش و ز ابر رحمت سایه پرور شو

که بر باد است رفعت، سایبان پادشاهی را

۲ بیت
طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۰۸

 

ز مرغان دل ما با لب بامش چه می گویی

سر دیوار نشناسد کبوترهای چاهی را

شبت خوش باد ساقی، مگذر از فکر سحرخیزی

که فیض شام معراج است بزم صبحگاهی را

۲ بیت
طغرای مشهدی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۹

 

نماید جلوه‌اش اکسیر جان‌ها خاک‌راهی را

خرامش گل زند بر سر ز نقش پا گیاهی را

چو نرگس شیشه گل بر سر زند از دیده حیران

به می گر نرگس مخمور او بخشد نگاهی را

زبان عذرخواهی می‌شود طومار جرم او

[...]

۵ بیت
اسیر شهرستانی
 

قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶

 

بیایید ای حریفان تا مگر جوییم راهی را

به سوی عشق از این نامرادی‌ها پناهی را

ز رخسار و قد و چشم تو هر کس می‌برد بخشی

گلستان رنگ و سرو اندام و آهو خوش‌نگاهی را

بر آب افتد اگر عکسی از آن برگشته مژگانش

[...]

۵ بیت
قصاب کاشانی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۷۲

 

ز داغ عشق چون خورشید، دارم چتر شاهی را

سر ژولیده ام برد از میان، صاحب کلاهی را

به دنیا از فلک سایی، سرم هرگز فرو ناید

گدایی می شمارد همّت من، پادشاهی را

به زیر تیغ او چشم از رخش پوشیده می دارم

[...]

۵ بیت
حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۴۹

 

نباشد ناقه ای جز شوق، مجنون الهی را

به دریا می رساند جذبه ی سیلاب، ماهی را

سر هرکس که از همّت، چو ادهم گردن افرازد

به نعلین گدایان می فروشد، تاج شاهی را

۲ بیت
حزین لاهیجی
 

غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵

 

قضا آیینه دار عجز خواهد ناز شاهی را

شکستی در نهادستی ادای کجکلاهی را

طبیعی نیست هر جا اختلاط، از وی حذر خوشتر

کم از سوزنده آتش نیست آب گرم ماهی را

ز رخت خوابم آتشپاره ها رفته ست می داند

[...]

۱۰ بیت
غالب دهلوی