گنجور

 
طغرای مشهدی

دلم در نازکی باج از پر پروانه می گیرد

بشوی از نرگس خود، سرمه آتش نگاهی را

رخ آن گلعذار از بس که شاداب است، می ترسم

که موج تازگی شوید ز ابرویش سیاهی را!

چو آن سرو چمان را برکنار جو گذار افتد

کند استاده، شوق پای بوسش آب راهی را!

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode